hairiness


معنی: موداری
معانی دیگر: پوشیدگی ازمو، موی داری، مانندگی بمو، خاصیت مویی

جمله های نمونه

1. Left platen installs hairiness to brush, right platen is wrapped have the flannelette with stronger imbibition.
[ترجمه گوگل]صفحه سمت چپ موها را برای مسواک زدن نصب می کند، ورق سمت راست پیچیده می شود دارای کتانی با قابلیت جذب قوی تر
[ترجمه ترگمان]platen چپ، hairiness را برای قلم مو نصب می کنند، platen راست پیچیده شده و دارای imbibition قوی تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After abraded by weaving simulator, yarn hairiness could evaluate the weavability of the sizing yarn.
[ترجمه گوگل]پس از ساییده شدن توسط شبیه ساز بافندگی، پرمویی نخ می تواند بافت پذیری نخ را ارزیابی کند
[ترجمه ترگمان]بعد از خراشیده توسط شبیه ساز weaving، hairiness yarn می تواند the را ارزیابی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hairiness proceeds the formation of pills.
[ترجمه گوگل]مویی باعث تشکیل قرص ها می شود
[ترجمه ترگمان]hairiness تشکیل قرص را ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yarn hairiness directly affects producing efficiency and the appearance of yarn.
[ترجمه گوگل]پرمویی نخ به طور مستقیم بر کارایی تولید و ظاهر نخ تاثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]شرکت نخ به طور مستقیم بر تولید و ظهور نخ تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yarn hairiness seriously influences and quality of high - speed weaving and high - density fabrics.
[ترجمه گوگل]پرمویی نخ به طور جدی بر کیفیت و سرعت بافت پارچه های با تراکم بالا تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]نخ به طور جدی بر کیفیت و کیفیت پارچه با سرعت بالا و پارچه با تراکم بالا تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Process hairiness is dependent on accessories such as ring plus traveller, guide wire, isolating plate, locker jack, tension disk and grooved drum.
[ترجمه گوگل]پرمویی فرآیند به لوازم جانبی مانند حلقه به علاوه مسافر، سیم راهنما، صفحه جداکننده، جک قفل، دیسک کششی و درام شیاردار بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]فرآیند hairiness وابسته به لوازم جانبی از قبیل حلقه علاوه بر مسافر، سیم راهنما، بشقاب ایزوله، locker، دیسک عصبی و بشکه شیار دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Supatra "Nat" Sasuphan was born with hypertrichosis, which causes excessive hairiness and is sometimes referred to as "werewolf syndrome.
[ترجمه گوگل]سوپاترا "نات" ساسوفان با هیپرتریکوزیس به دنیا آمد که باعث موهای زائد بیش از حد می شود و گاهی اوقات به عنوان "سندرم گرگینه" از آن یاد می شود
[ترجمه ترگمان]نات \"نات\" با hypertrichosis به دنیا آمد، که باعث hairiness شدید می شود و گاهی اوقات به عنوان \"سندرم گرگ نمایی\" شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As compared with CK (var. African E40), the density of hairiness reduced the feeding time E and increased the 1st non-feeding time and penetration frequency.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با CK (var African E40)، تراکم پرمویی زمان تغذیه E را کاهش داد و اولین زمان عدم تغذیه و دفعات نفوذ را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با CK (var E۴۰ های آفریقایی)، چگالی of زمان تغذیه E را کاهش داده و اولین بار non و فرکانس نفوذ را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For existing spinning triangular space in the course of traditional bast fiber spinning, hairiness in ramie yarn are more and longer, so fabric quality is influenced.
[ترجمه گوگل]برای فضای مثلثی ریسندگی موجود در دوره ریسندگی الیاف باست سنتی، موهای زائد در نخ رامی بیشتر و طولانی تر می شود، بنابراین کیفیت پارچه تحت تأثیر قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]برای فضای مثلثی شکل موجود در رشته of سنتی، hairiness در الیاف ramie بیشتر و طولانی تر است، بنابراین کیفیت پارچه تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موداری (اسم)
hairiness

تخصصی

[نساجی] پرزدار

انگلیسی به انگلیسی

• state of having hair, state of being covered with hair

پیشنهاد کاربران

مودار، اندامی از گیاه که دارای کُرکهای بلندی باشد مثلا برگ سنجد که دارای زایده هایی مثل مو است ( اصطلاح گیاهشناسی )

بپرس