hair trigger

/ˈherˈtrɪɡər//heəˈtrɪɡə/

(در سلاح های آتشین - ماشه ای که با کوچکترین فشار تیر را خالی می کند) ماشه ی حساس، (آنچه که با کمترین فشار یا انگیزه به کار می افتد) دقیق و حساس، سترسا، زودکار، زودانگیز، ماشه دوم تفنگ، باسانی حرکت کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a firearm trigger adjusted so that very slight pressure can make it function.
صفت ( adjective )
• : تعریف: responding quickly to the slightest stimulus; easily activated.

جمله های نمونه

1. they tend to operate on a hair trigger so they can profit from breaking news before other investors act and wipe out their advantage.
[ترجمه گوگل]آنها تمایل دارند که بر روی یک ماشه مو کار کنند تا بتوانند از اخبار فوری قبل از اینکه سایر سرمایه گذاران اقدام کنند و مزیت آنها را از بین ببرند، سود ببرند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمایل دارند که بر روی یک محرک مو عمل کنند تا آن ها بتوانند قبل از اقدام سرمایه گذاران دیگر از انتشار اخبار سود ببرند و سود خود را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This gun has a hair trigger.
[ترجمه گوگل]این تفنگ دارای ماشه مو است
[ترجمه ترگمان] این تفنگ یه ماشه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Getting rid of weapons reduces the risk of accidental, unauthorised, hair trigger or pre-emptive use.
[ترجمه گوگل]خلاص شدن از شر سلاح خطر استفاده تصادفی، غیرمجاز، تحریک مو یا استفاده پیشگیرانه را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]خلاص شدن از سلاح، خطر حمله اتفاقی، غیرمجاز، مو، یا استفاده پیشگیرانه را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Investors fall into a special category as news consumers; they tend to operate on a hair trigger so they can profit from breaking news before other investors act and wipe out their advantage.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران به عنوان مصرف کنندگان اخبار در دسته خاصی قرار می گیرند آنها تمایل دارند که بر روی یک ماشه مو کار کنند تا بتوانند از اخبار فوری قبل از اینکه سایر سرمایه گذاران اقدام کنند و مزیت آنها را از بین ببرند، سود ببرند
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران در مقوله خاصی به عنوان مصرف کنندگان خبری قرار می گیرند؛ آن ها تمایل دارند که بر روی یک محرک مو عمل کنند تا آن ها بتوانند قبل از اقدام سرمایه گذاران دیگر از انتشار اخبار سود ببرند و سود خود را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But it was a cack-handed attempt to preserve the military's impunity and privileges in a future constitution that finally set Tahrir Square back on a hair trigger.
[ترجمه گوگل]اما این یک تلاش بی‌سدایی برای حفظ معافیت و امتیازات ارتش در قانون اساسی آینده بود که در نهایت میدان تحریر را به یک ماشه مو بازگرداند
[ترجمه ترگمان]اما این یک تلاش cack برای حفظ مصونیت و امتیازات نظامی در یک قانون اساسی آینده بود که سرانجام میدان تحریر را به ماشه مویی باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• trigger of a gun that responds with sligh pressure; quick response
easily activated; reacting right away
trigger of a gun that responds with sligh pressure; quick response

پیشنهاد کاربران

بپرس