haemoglobin

/ˌhiːməˈɡloʊbɪn//ˌhiːməˈɡləʊbɪn/

ماده ملونه خون

جمله های نمونه

1. Haemoglobin is the red pigment found in blood.
[ترجمه گوگل]هموگلوبین رنگدانه قرمز موجود در خون است
[ترجمه ترگمان]haemoglobin رنگ قرمز رنگی است که در خون یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In haemoglobin the iron lies within a flat circular molecule called a porphyrin.
[ترجمه گوگل]در هموگلوبین، آهن درون یک مولکول دایره‌ای مسطح به نام پورفیرین قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در هموگلوبین، اهن در یک مولکول دایره ای مسطح به نام porphyrin قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our management included a measurement of haemoglobin concentration and the treatment of any identified anaemia.
[ترجمه گوگل]مدیریت ما شامل اندازه گیری غلظت هموگلوبین و درمان هر گونه کم خونی شناسایی شده بود
[ترجمه ترگمان]مدیریت ما شامل اندازه گیری غلظت هموگلوبین و درمان هر گونه کم خونی شناسایی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The glycosylated haemoglobin result is markedly elevated, revealing the extent of poor control.
[ترجمه گوگل]نتیجه هموگلوبین گلیکوزیله به طور قابل توجهی افزایش می یابد و میزان کنترل ضعیف را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج هموگلوبین glycosylated به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت و میزان کنترل ضعیف را آشکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Blood tests revealed Louise's haemoglobin level was down and doctors referred her to the local hospital.
[ترجمه گوگل]آزمایش خون نشان داد که سطح هموگلوبین لوئیز پایین است و پزشکان او را به بیمارستان محلی معرفی کردند
[ترجمه ترگمان]آزمایش های خون نشان داد که سطح هموگلوبین Louise کاهش یافته است و پزشکان او را به بیمارستان محلی ارجاع دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They had all had a normal haemoglobin concentration.
[ترجمه گوگل]همه آنها غلظت هموگلوبین طبیعی داشتند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها تمرکز کامل داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The presence of significant amounts of haemoglobin F has a protective effect against sickling and such individuals express relatively mild disease.
[ترجمه گوگل]وجود مقادیر قابل توجهی هموگلوبین F در برابر داسی شدن اثر محافظتی دارد و این گونه افراد بیماری نسبتاً خفیفی را بروز می دهند
[ترجمه ترگمان]حضور مقادیر قابل توجهی از هموگلوبین F یک اثر حفاظتی در برابر sickling دارد و چنین افرادی یک بیماری نسبتا ملایم را بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Myoglobin, a protein similar to haemoglobin in red blood cells, acts as a store for oxygen within the muscle fibres.
[ترجمه گوگل]میوگلوبین، پروتئینی مشابه هموگلوبین در گلبول های قرمز خون، به عنوان ذخیره ای برای اکسیژن در فیبرهای عضلانی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]myoglobin، پروتیینی شبیه به هموگلوبین در سلول های خونی قرمز، به عنوان یک انبار برای اکسیژن در بافت های ماهیچه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At each visit the temperature, pulse, haemoglobin, and erythrocyte sedimentation rate were measured.
[ترجمه گوگل]در هر بازدید دما، نبض، هموگلوبین و میزان رسوب گلبول های قرمز اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]در هر یک از این دیدارها، دما، ضربان، هموگلوبین و سرعت رسوب erythrocyte اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A positive correlation was found between glycosylated haemoglobin concentration and the prostacyclin concentration necessary to inhibit ADP-induced platelet aggregation by 50 percent.
[ترجمه گوگل]همبستگی مثبتی بین غلظت هموگلوبین گلیکوزیله و غلظت پروستاسیکلین لازم برای مهار تجمع پلاکتی ناشی از ADP تا 50 درصد یافت شد
[ترجمه ترگمان]همبستگی مثبت بین غلظت هموگلوبین glycosylated و غلظت prostacyclin لازم برای مهار aggregation platelet تولید شده ADP به میزان ۵۰ درصد یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The other important development has been the glycosylated haemoglobin level.
[ترجمه گوگل]پیشرفت مهم دیگر سطح هموگلوبین گلیکوزیله است
[ترجمه ترگمان]دومین توسعه مهم، سطح هموگلوبین glycosylated بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The glycosylated haemoglobin has been a very useful advance for the Type 2 patients with latently poor control.
[ترجمه گوگل]هموگلوبین گلیکوزیله یک پیشرفت بسیار مفید برای بیماران نوع 2 با کنترل نهفته ضعیف بوده است
[ترجمه ترگمان]هموگلوبین glycosylated یک پیشرفت بسیار مفید برای بیماران نوع ۲ با کنترل ضعیف latently بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It increased their haemoglobin levels by about 6 %, reducing anaemia.
[ترجمه گوگل]سطح هموگلوبین آنها را حدود 6 درصد افزایش داد و کم خونی را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]میزان هموگلوبین آن ها تا حدود ۶ درصد افزایش یافت و کم خونی را کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Haemoglobin iron can be taken on its own or with desiccated liver.
[ترجمه گوگل]آهن هموگلوبین را می توان به تنهایی یا با کبد خشک شده مصرف کرد
[ترجمه ترگمان]آهن Haemoglobin می تواند روی خود یا با کبد خشک حمل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Values of packed cell count, haemoglobin, urea, glucose, creatinine, and electrolytes were obtained at admission.
[ترجمه گوگل]مقادیر تعداد سلول های بسته، هموگلوبین، اوره، گلوکز، کراتینین و الکترولیت ها در هنگام پذیرش به دست آمد
[ترجمه ترگمان]مقادیر شمارش سلول جمع شده، هموگلوبین، اوره، گلوکز، creatinine و الکترولیت ها به پذیرش رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• substance in red blood cells which conveys oxygen from the lungs to body tissues
haemoglobin is a substance that carries oxygen in red blood cells; a technical term in biology.

پیشنهاد کاربران

بپرس