hackle

/ˈhækəl//ˈhækəl/

معنی: حشره پردار، کتان زن، از هم باز کردن، شکافتن، شانه کردن
معانی دیگر: (ابزار شانه مانندی برای حلاجی کنف و کتان و غیره) شانه ی پولادی، فرخمشگر، (کنف و غیره) حلاجی کردن، فرخمیدن، (پرهای دراز گردن خروس و طاووس و غیره) پرگردن، یال پر، گرم پر، (ماهیگیری با قلاب) یک دسته یال پر (یا پر گردن پرنده) که به قلاب متصل می کنند، (نادر) یال پر چسباندن به قلاب، (موهای زبر گردن و پشت سگ که هنگام خطر یا دعوا سیخ می شوند) سیخموی، شق موی، رجوع شود به: hack، شانه مخصوص شانه کردن لیف های کتان وابریشم، متلاشی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: to raise the hackles of
(1) تعریف: one of the long, thin feathers on the neck or lower back of certain birds, such as the rooster.

(2) تعریف: (pl.) the hairs on the back of the neck of certain animals, such as the dog, that become erect under provocation, as in anger.

(3) تعریف: neck or saddle feathers of a rooster or similar bird, used on artificial flies in fishing.

جمله های نمونه

1. Laura heard his remark, and felt her hackles rising.
[ترجمه گوگل]لورا سخنان او را شنید و احساس کرد که قلاب هایش بالا می رود
[ترجمه ترگمان]لورا صدای او را شنید و احساس کرد که موهای تنش سیخ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ben felt his hackles rise as the speaker continued.
[ترجمه گوگل]وقتی سخنران ادامه داد، بن احساس کرد که قلوهایش بالا می رود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سخنگو ادامه داد، بن احساس کرد موهای تنش سیخ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His tactless remarks were enough to raise anyone's hackles.
[ترجمه گوگل]اظهارات بی تدبیر او برای برانگیختن خشم هر کسی کافی بود
[ترجمه ترگمان]حرف های مودبانه او برای بلند کردن موهای کسی کافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prime minister's speech has raised hackles among the opposition.
[ترجمه گوگل]سخنان نخست وزیر باعث ایجاد انزجار در میان مخالفان شده است
[ترجمه ترگمان]سخنرانی نخست وزیر به شدت در میان مخالفان قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her controversial article is bound to raise hackles.
[ترجمه گوگل]مقاله بحث برانگیز او احتمالاً باعث ایجاد هک می شود
[ترجمه ترگمان]مقاله جنجالی او قرار است عصبانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But something has happened to raise our hackles.
[ترجمه گوگل]اما اتفاقی افتاده است که هک ما را بالا برده است
[ترجمه ترگمان]اما یه اتفاقی افتاده که موهای ما رو بلند کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most pets can not even raise their hackles in anger as their hair is too long.
[ترجمه گوگل]بسیاری از حیوانات خانگی حتی نمی‌توانند با عصبانیت غلغله‌های خود را بلند کنند، زیرا موهایشان خیلی بلند است
[ترجمه ترگمان]اغلب حیوانات خانگی حتی با عصبانیت موهای خود را بلند نمی کنند چون موهای آن ها خیلی بلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the United States, the mere idea raises hackles.
[ترجمه گوگل]در ایالات متحده، صرفاً این ایده باعث ایجاد نگرانی می شود
[ترجمه ترگمان]در ایالات متحده، تنها ایده، عصبانیت را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think documenting would only get his hackles raised further.
[ترجمه گوگل]من فکر می‌کنم مستندسازی فقط باعث می‌شود که هک‌های او بیشتر مطرح شود
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم این مستند کردن فقط عصبانی شدن او می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Loden's hackles subsided, his tail began to wag.
[ترجمه گوگل]ضربات لودن فروکش کرد، دمش شروع به تکان دادن کرد
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخ سیخ شد و دمش تکان خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Both sexes may erect hackles on neck when alarmed, to form prominent whiskers.
[ترجمه گوگل]هر دو جنس ممکن است در هنگام هشدار، قلاب هایی را روی گردن ایجاد کنند تا سبیل های برجسته را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد می توانند سیخ سیخ سیخ سیخ را سیخ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She felt defensive hackles rise on the back of her neck.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که قلاب‌های دفاعی در پشت گردنش بالا می‌آیند
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی بر پشت گردنش سیخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the first part, we hackle and describe theoretical basis of overall development of urban and rural preschool education, analysis method of Urban-rural difference.
[ترجمه گوگل]در بخش اول به بررسی و تشریح مبانی نظری توسعه کلی آموزش پیش دبستانی شهری و روستایی، روش تحلیل تفاوت شهر و روستا می پردازیم
[ترجمه ترگمان]در بخش اول، ما مبنای نظری توسعه کلی آموزش پیش دبستانی و روستایی، روش آنالیز اختلاف شهری - روستایی را شرح می دهیم و توضیح می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Secondly, I hackle the culture hegemony theory that is based logically on citizen society.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، من نظریه هژمونی فرهنگ را که به طور منطقی بر جامعه شهروندی مبتنی است، هک می کنم
[ترجمه ترگمان]دوم، من نظریه سلطه فرهنگی را hackle که منطقی بر جامعه شهروندی استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حشره پردار (اسم)
fly, hackle

کتان زن (اسم)
hackle

از هم باز کردن (فعل)
break, unravel, hackle, unlink, untwine

شکافتن (فعل)
fracture, rift, dispart, excise, split, rive, pierce, chink, slot, cleave, hackle, slit, fission, rip

شانه کردن (فعل)
hackle, comb, heckle

تخصصی

[نساجی] شانه فولادی - شانه کردن کتان

انگلیسی به انگلیسی

• neck feather (of a rooster, peacock, etc.); long thin feather used for making fishing flies
fasten a hackle to a fishing fly; cut roughly, chop, hack

پیشنهاد کاربران

بپرس