hirsute

/ˈhɜːrsjuːt//ˈhɜːsjuːt/

معنی: مویی، مودار، پرمو، پشمالو
معانی دیگر: مویناک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: hirsuteness (n.)
• : تعریف: covered with hair or stiff hairs; hairy or shaggy.
متضاد: hairless

- He took pride in his hirsute chest and walked around shirtless every chance he got.
[ترجمه حسام] او به سینه ی پر موی خود میبالید و در هر موقعیتی که پیدا میکرد بدون لباس در اطراف می گشت
|
[ترجمه گوگل] او به قفسه سینه‌اش افتخار می‌کرد و بدون پیراهن به هر فرصتی که می‌رسید راه می‌رفت
[ترجمه ترگمان] با غرور به سینه hirsute تکیه داد و بدون هیچ شانسی به اطراف قدم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. rahmat's hirsute chest
سینه ی پشمالوی رحمت

2. You're looking very hirsute, Richard are you growing a beard?
[ترجمه گوگل]تو خیلی هیرسوت به نظر میرسی، ریچارد داری ریش میزنی؟
[ترجمه ترگمان]ریچارد، داری خیلی خوشگل به نظر می رسی، داری ریش می کشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Not that Polly's legs had been particularly hirsute in the old days.
[ترجمه گوگل]نه این که پاهای پولی در روزهای قدیم به طور خاص کبود شده بود
[ترجمه ترگمان]نه این که پاهای خاله جان پولی در روزه ای گذشته به نحو خاصی hirsute شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion The patients of hirsute decreased the activity of treatment with CC.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری بیماران هیرسوت فعالیت درمان با CC را کاهش دادند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بیمارانی که دچار پرمویی هستند، فعالیت درمان با CC را کاهش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Racemes 1- axillary from uppermost leaves, villous or hirsute with multicellular hairs; bracts broadly linear, longer than pedicel.
[ترجمه گوگل]Racemes 1- زیر بغل از بالاترین برگها، پرزدار یا هیرسوت با کرکهای چند سلولی براکت ها به طور گسترده خطی، طولانی تر از پدیسل
[ترجمه ترگمان]Racemes ۱ - axillary از بالاترین برگ ها، villous یا ریش با موهای چند سلولی؛ bracts به طور گسترده خطی، طولانی تر از pedicel
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The growth ridges, including hirsute ridge, main ridge, fine surface ridge and radius ridge, are main ultrastructures on the outer surface of the shell plates.
[ترجمه گوگل]برجستگی های رشد شامل برجستگی هیرسوت، برجستگی اصلی، برآمدگی سطح ریز و برآمدگی شعاع، فراساختارهای اصلی در سطح بیرونی صفحات پوسته هستند
[ترجمه ترگمان]شیارهای رشد، از جمله صخره باه ات، صخره اصلی، صخره سطح صاف و ridge شعاع، بر روی سطح بیرونی صفحات پوسته قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A. moschatus is an erect, annual or biennial, hirsute herb.
[ترجمه گوگل]A moschatus گیاهی است راسته، یکساله یا دو ساله، هیرسوت
[ترجمه ترگمان]پاسخ: moschatus یک گیاه بلند، سالانه یا دوسالانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Leaves densely hirsute especially on veins of abaxial surface. Flowers opposite. Corolla tube conspicuously puberulent annulate inside.
[ترجمه گوگل]به خصوص در رگبرگهای سطح دوری به طور متراکم برگ می دهد گلهای مقابل لوله کرولا در داخل به طور آشکار بلوغ حلقوی می کند
[ترجمه ترگمان]برگ های متراکم را به خصوص در رگ های سطح abaxial ترک می کند گل ها رو به رو لوله Corolla به طور چشمگیر از درون سوراخ بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Instead of the peaceful hirsute ornamentof the past he is now marring his face with a lot of bristles.
[ترجمه گوگل]به جای زینت هیرسوت صلح آمیز گذشته، او اکنون صورت خود را با پرزهای زیادی آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]او به جای ریش آرام و آرام گذشته، اکنون در حال آسیب زدن به چهره او با انبوهی از پشم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When wheat and wild around hirsute, strong as shag boiled soup.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گندم و وحشی در اطراف هیرسوت، قوی مانند سوپ آب پز
[ترجمه ترگمان]زمانی که گندم و وحشی در اطراف ریش دار، به اندازه یک سوپ پخته، قوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Branchlets, petioles, leaves, and pedicels densely tomentose, not hirsute.
[ترجمه گوگل]شاخه‌ها، دمبرگ‌ها، برگ‌ها و ساقه‌ها به‌طور متراکم منقبض می‌شوند، نه هیرسوت
[ترجمه ترگمان]Branchlets، petioles، برگ ها و pedicels densely، نه hirsute
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the 1960s both skinheads and hirsute hippies were challenging the uniformity of a generation that had received its formative haircuts while in uniform.
[ترجمه گوگل]در دهه 1960، هم اسکین هدها و هم هیپی‌های هیرسوت، یکنواختی نسلی را به چالش می‌کشیدند که در حالی که یونیفرم به تن داشتند، مدل‌های موی شکل‌دهنده خود را دریافت کرده بودند
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۶۰ هر دو گروه خشن و هیپی ها، یکنواختی یک نسل را به چالش کشیده بودند که موهای مدل اولیه خود را با لباس یک سان دریافت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. if they suffer from baldness, they use a growth stimulator, buy hairpieces, or have hair transplanted from the hirsute part of the scalp to the bare areas.
[ترجمه گوگل]اگر از طاسی رنج می برند، از محرک رشد استفاده می کنند، قطعات مو می خرند، یا مو را از قسمت هیرسوت پوست سر به نواحی خالی پیوند می زنند
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها از طاسی رنج می برند، از یک stimulator رشد استفاده می کنند، hairpieces را می خرند و یا مویی را که از قسمت های دچار پرمویی از پوست سر تا مناطق محروم منتقل می شود، به کار می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Men also have hair dryers and, if they suffer from baldness, they use a growth stimulator, buy hairpieces, or have hair transplanted from the hirsute part of the scalp to the bare areas.
[ترجمه گوگل]مردان نیز سشوار دارند و اگر از طاسی رنج می برند، از محرک رشد استفاده می کنند، مدل مو می خرند، یا از قسمت هیرسوت پوست سر به نواحی برهنه مو پیوند می زنند
[ترجمه ترگمان]مردان همچنین dryers مو دارند و اگر از طاسی رنج می برند، از یک stimulator رشد استفاده می کنند، hairpieces را می خرند و یا مویی را که از قسمت های دچار پرمویی از پوست سر تا مناطق محروم منتقل می شود، به کار می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His hair was longer in those days but then my beard was bushier so I suppose we were about equally hirsute.
[ترجمه گوگل]موهای او در آن روزها بلندتر بود، اما در آن زمان ریش‌های من پرپشت‌تر بود، بنابراین فکر می‌کنم ما به همان اندازه هیرسوت داشتیم
[ترجمه ترگمان]موهایش بیشتر از آن روزها بود، اما بعد ریش من خشک شده بود و من فکر می کنم که ما به یک اندازه به هم نزدیک بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مویی (صفت)
capillary, hairy, ciliary, hirsute, shaggy

مودار (صفت)
hispid, hairy, hirsute, shaggy, villous, haired, whiskered, pilose

پرمو (صفت)
hairy, hirsute, stubbly

پشمالو (صفت)
hirsute, shaggy, lanuginous, woolly, lanate, wild and woolly

تخصصی

[نساجی] پرمو - پشمالو - مویی

انگلیسی به انگلیسی

• hairy, shaggy; covered with coarse bristly hairs (botany); of or pertaining to hair; characteristic of hair
someone who is hirsute is hairy; a literary word, often used humorously.

پیشنهاد کاربران

hirsute ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: ریش سان
تعریف: ویژگی نوعی کرک پوش با کرک هایی بلند و سفت
پشمالو

بپرس