hinterland

/ˈhɪntərˌlænd//ˈhɪntəlænd/

(سرزمین پشت ساحل دریا یا رودخانه و غیره به ویژه اگر مال همان کشوری باشد که ساحل به آن تعلق دارد) پسکرانه، سرزمین درونی، زمین پشت ساحل، مناطق داخلی کشور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often pl.) any area far from a center of population or culture; back country.

(2) تعریف: a region near to but not on the coast.

جمله های نمونه

1. iran's hinterland is mountainous
سرزمین درونی ایران کوهستانی است.

2. A century ago, eastern Germany was an agricultural hinterland.
[ترجمه گوگل]یک قرن پیش، شرق آلمان یک منطقه پس زمینی کشاورزی بود
[ترجمه ترگمان]یک قرن پیش، آلمان شرقی یک سرزمین داخلی کشاورزی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Trade between the Adriatic ports and their hinterland had grown.
[ترجمه گوگل]تجارت بین بنادر آدریاتیک و مناطق داخلی آنها رشد کرده بود
[ترجمه ترگمان]تجارت میان بنادر آدریاتیک و سرزمین داخلی آن ها رشد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Which were the main industrial towns in the hinterland created by the canal links?
[ترجمه گوگل]کدام شهرک های صنعتی اصلی در پس سرزمین ایجاد شده توسط پیوندهای کانال بودند؟
[ترجمه ترگمان]که شهرهای اصلی صنعتی در سرزمین داخلی ایجاد شده توسط لینک های کانال بودند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hinterland of the Liverpool Range in the summer of 1839 was a resplendent, if temporary, Eden.
[ترجمه گوگل]منطقه داخلی رشته کوه لیورپول در تابستان سال 1839 عدن پر زرق و برقی بود، البته موقتی
[ترجمه ترگمان]سرزمین داخلی محدوده لیورپول در تابستان ۱۸۳۹ یک درخشندگی، اگر موقتی باشد، عدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is the hinterland that has the greatest appeal.
[ترجمه گوگل]این پس سرزمین است که بیشترین جذابیت را دارد
[ترجمه ترگمان]این سرزمین داخلی است که بیش ترین جاذبه را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her early work depicted a dreamy hinterland between landscape and abstraction, like the molten scenes of late Turner.
[ترجمه گوگل]کارهای اولیه او سرزمینی رویایی بین منظره و انتزاع را به تصویر می‌کشید، مانند صحنه‌های مذاب اواخر ترنر
[ترجمه ترگمان]کار ابتدایی او یک سرزمین رویایی را بین چشم انداز و انتزاع به تصویر کشیده بود، مانند صحنه های مذاب در اواخر ترنر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, Eataine is simply the hinterland of the vast city-state of Lothern.
[ترجمه گوگل]با این حال، Eataine صرفاً قسمت داخلی ایالت-شهر وسیع Lothern است
[ترجمه ترگمان]با این حال، Eataine به سادگی سرزمین اصلی شهر بزرگ of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Black marketeers and moneylenders mushroomed. In the hinterland, the peasants' meagre savings evaporated rapidly.
[ترجمه گوگل]بازاریان سیاه و وام دهندگان به شکل قارچ رشد کردند در مناطق داخلی، پس انداز ناچیز دهقانان به سرعت از بین رفت
[ترجمه ترگمان]marketeers سیاه و moneylenders به سرعت رشد کردند در سرزمین داخلی، اندوخته ناچیز روستاییان به سرعت تبخیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Any site we consider will have its own hinterland, its own catchment area for the feeding of its population.
[ترجمه گوگل]هر سایتی که در نظر بگیریم، مناطق داخلی خود، حوضه آبریز خود را برای تغذیه جمعیت خود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هر سایتی که ما در نظر بگیریم سرزمین داخلی خودش را خواهد داشت، حوزه آبریز خودش برای تغذیه جمعیت آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The rural hinterland which supported the two best known cities differed greatly.
[ترجمه گوگل]مناطق داخلی روستایی که دو شهر شناخته شده را پشتیبانی می کردند بسیار متفاوت بودند
[ترجمه ترگمان]مناطق روستایی که از دو شهر معروف پشتیبانی می کردند به شدت متفاوت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How lovely things were out in the hinterland.
[ترجمه گوگل]چقدر چیزهای دوست داشتنی بود در داخل سرزمین
[ترجمه ترگمان]چه چیزهای قشنگی در سرزمین پشت سر گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hinterland of Junggar basin is mostly covered with desert. It brings about difficulty for seismic prospecting due to its fluctuation, inhomogeneous distribution of surface dune sand.
[ترجمه گوگل]مناطق داخلی حوضه جونگگر بیشتر پوشیده از بیابان است به دلیل نوسانات و توزیع ناهمگن ماسه تپه های سطحی، اکتشاف لرزه ای را با مشکل مواجه می کند
[ترجمه ترگمان]سرزمین داخلی حوضه Junggar عمدتا پوشیده از بیابان است این مساله به دلیل نوسانات آن، توزیع ناهمگن شنی سطح، به دشواری برای اکتشاف زمین لرزه به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The hinterland and inland regions have never depended on imported foods due to the high cost of transportation.
[ترجمه گوگل]مناطق داخلی و داخلی به دلیل هزینه های بالای حمل و نقل هرگز به غذاهای وارداتی وابسته نبوده اند
[ترجمه ترگمان]مناطق داخلی و داخلی هرگز به خاطر هزینه بالای حمل و نقل به غذاهای وارداتی وابسته نبوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And there is the enormous underdeveloped hinterland with excess rural population.
[ترجمه گوگل]و مناطق داخلی بسیار توسعه نیافته با جمعیت روستایی مازاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و زمین های وسیع توسعه نیافته با جمعیت روستایی اضافی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] پسکرانه زمینی که پشت یک بندر دریایی یا پشت یک کرانه دریایی قرار گرفته و حجم صادراتی را ذخیره و فراهم می سازد و درآن حجم وارداتی آن بندر یا آن کرانه دریایی توزیع می شود

انگلیسی به انگلیسی

• remote or undeveloped areas of a country, back country
the hinterland of a piece of coastline or a large river is the area of land behind it or around it.

پیشنهاد کاربران

حومه، توابع
مناطق دور دست
شهرهای اطراف شهر مرکزی
hinterland ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: پس بوم
تعریف: پهنه ای در مرز یا درون کمربند کوه زایی و به دور از پیش بوم
پس کرانه بندر

بپرس