highly strung

جمله های نمونه

1. Their new horse is very highly strung.
[ترجمه گوگل]اسب جدید آنها بسیار بنددار است
[ترجمه ترگمان]اسب جدیدشون خیلی ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Breeds differ in how highly strung they are, how much they snap at children and in their fondness for barking.
[ترجمه گوگل]نژادها از نظر بندکشی زیاد، ضربه زدن به بچه ها و علاقه آنها به پارس کردن متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این گونه ها در نحوه کار کردن با هم فرق دارند، چقدر به بچه ها ضربه می زنند و در علاقه ای که به پارس کردن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Paul was highly strung, working too hard.
[ترجمه گوگل]پل بسیار قوی بود و خیلی سخت کار می کرد
[ترجمه ترگمان]پل خیلی خسته بود و سخت کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were all very highly strung and eventually, they did break up.
[ترجمه گوگل]همه آنها بسیار قوی بودند و در نهایت از هم جدا شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در نهایت مهارت زیادی داشتند و سرانجام از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nigel is temperamental but he's very highly strung, you know.
[ترجمه گوگل]نایجل خلق و خوی است، اما او بسیار قوی است، می دانید
[ترجمه ترگمان]نی گل عصبانی است، اما خیلی هم حساس است، می دانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is highly strung and, therefore, subjected to heart attack.
[ترجمه گوگل]او به شدت تحت فشار است و بنابراین در معرض حمله قلبی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]او به شدت حساس است و در معرض حمله قلبی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mary is a very highly strung person.
[ترجمه گوگل]مریم یک فرد بسیار قوی است
[ترجمه ترگمان]مری آدم خیلی محکمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is highly strung for the game.
[ترجمه گوگل]او به شدت برای بازی آماده است
[ترجمه ترگمان]به شدت برای بازی آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is highly strung.
[ترجمه گوگل]او به شدت مستحکم است
[ترجمه ترگمان] اون خیلی حساس - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because of his fine pedigree he was a little bit more highly strung than the others and would set off rather sharply.
[ترجمه گوگل]به دلیل شجره نامه خوب خود، او کمی قوی تر از دیگران بود و نسبتاً تند به راه می افتاد
[ترجمه ترگمان]به خاطر شجره نامه زیبایش، او کمی بیشتر از دیگران حساس بود و ترجیح می داد به تندی حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sandra was a dealer lacking in professional experience, who had a highly strung temperament.
[ترجمه گوگل]ساندرا فروشنده ای بود که فاقد تجربه حرفه ای بود و خلق و خوی بسیار قوی داشت
[ترجمه ترگمان]ساندرا مردی بود که فاقد تجربه حرفه ای بود و دارای خلق و خویی بسیار عصبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For one thing, Nijinsky started life so excitable and highly strung that O'Brien warned his owner he might not be trainable.
[ترجمه گوگل]برای یک چیز، نیجینسکی زندگی را چنان هیجان انگیز و قوی آغاز کرد که اوبراین به صاحبش هشدار داد که ممکن است آموزش پذیر نباشد
[ترجمه ترگمان]برای یک چیز، Nijinsky زندگی را چنان هیجان زده و هیجان زده کرد که او بر این به صاحب خود هشدار داد که ممکن است trainable نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But she had to leave because she was a bit highly strung; and of course you know Virginia herself was.
[ترجمه گوگل]اما او مجبور شد آنجا را ترک کند، زیرا او کمی سخت بود و البته می دانید که ویرجینیا خودش بود
[ترجمه ترگمان]اما او مجبور بود به این دلیل از اینجا بیرون برود، چون خودش را کمی حساس کرده بود، و البته که تو ویرجینیا را می شناسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think he is just an ill and shocked young man with the highly strung temperament of so many artistic people.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که او فقط یک مرد جوان بیمار و شوکه شده با خلق و خوی شدید بسیاری از افراد هنرمند است
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم او فقط یک جوان بیمار و شوکه است با خلق و خوی بسیار خاص بسیاری از مردم هنری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is highly-strung is very nervous and easily upset.

پیشنهاد کاربران

به نقل از هزاره:
عصبی
تندمزاج
حساس
زودرنج. عصبی و زود ناراحت شدن

بپرس