high profile

جمله های نمونه

1. The star has a high profile in Britain.
[ترجمه محمد جواد شمسایب] این ستاره در بریتانیا ، مورد توجه بسیار بوده
|
[ترجمه گوگل]این ستاره در بریتانیا شهرت بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]این ستاره پروفایل بالایی در بریتانیا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This issue has had a high profile in recent months.
[ترجمه مرتضی] این مسأله در ماه های اخیر بسیار خبرساز بوده.
|
[ترجمه گوگل]این موضوع در ماه های اخیر اهمیت بالایی داشته است
[ترجمه ترگمان]این موضوع در ماه های اخیر دارای پروفایل بالایی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Labour and the Conservatives have pitched high profile candidates into this unknown quantity.
[ترجمه گوگل]حزب کارگر و محافظه کاران نامزدهای برجسته ای را در این مقدار ناشناخته قرار داده اند
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر و محافظه کاران، نامزدهای برجسته ای را به این مقدار نامعلوم تبدیل کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His high profile in recent months and obvious bid for the party presidency have amounted to nothing.
[ترجمه گوگل]وجهه بالای او در ماه های اخیر و تلاش آشکار او برای ریاست حزب هیچ ارزشی نداشته است
[ترجمه ترگمان]پروفایل او در ماه های اخیر و پیشنهاد آشکار برای ریاست حزب به هیچ وجه بالغ نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many of them reiterate the plea for a high profile personality to present a powerful voice on behalf of the Institute and its members.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها مجدداً درخواست می کنند که یک شخصیت بلند مرتبه از طرف مؤسسه و اعضای آن صدایی قدرتمند ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها درخواست یک شخصیت برجسته را تکرار می کنند تا صدای قدرتمند را از طرف موسسه و اعضای آن ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not so high profile are the centralised lenders, who operate through mortgage brokers and insurance companies.
[ترجمه گوگل]وام دهندگان متمرکز که از طریق کارگزاران وام مسکن و شرکت های بیمه فعالیت می کنند چندان پررنگ نیستند
[ترجمه ترگمان]نه این پروفایل بالایی، وام دهندگان متمرکزی هستند که از طریق دلالان رهن و شرکت های بیمه فعالیت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Throughout there has been a high profile given to safety procedures, under the control of safety manager.
[ترجمه گوگل]در سرتاسر مراحل ایمنی، تحت کنترل مدیر ایمنی، اهمیت بالایی داشته است
[ترجمه ترگمان]در سراسر آن، یک پروفایل بالا با توجه به دستورالعمل های ایمنی، تحت کنترل مدیر ایمنی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With his group the Daintees, he was a high profile act with a major record company until quite recently.
[ترجمه گوگل]با گروهش Daintees، او تا همین اواخر در یک شرکت بزرگ ضبط صدا نقش آفرینی کرد
[ترجمه ترگمان]با گروه \"Daintees\" (Daintees the)، او تا به حال یک شرکت سابقه بزرگ با یک شرکت بزرگ سابقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Operation Gemini was set up as a high profile battle against criminals.
[ترجمه گوگل]عملیات جمینی به عنوان نبردی عالی علیه جنایتکاران راه اندازی شد
[ترجمه ترگمان]عملیات جمینی به عنوان یک نبرد با پروفایل بالا علیه مجرمان ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Morrissey deliberately used his high profile to construct a public figure of some importance.
[ترجمه گوگل]موریسی عمداً از شخصیت بلند خود برای ساختن یک شخصیت عمومی با اهمیت استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]موریسی به عمد پروفایل خود را برای ساختن یک چهره عمومی از اهمیت مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By virtue of its high profile, Magellan created a public relations nightmare for Fidelity.
[ترجمه گوگل]ماژلان به دلیل شهرت بالای خود، یک کابوس روابط عمومی برای Fidelity ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]ماژلان با استفاده از پروفایل بالای خود یک کابوس روابط عمومی برای وفاداری ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hospital buildings in particular take a high profile role in the history of Wimpey Alawi.
[ترجمه گوگل]ساختمان های بیمارستان به ویژه نقش برجسته ای در تاریخ ویمپی علوی دارند
[ترجمه ترگمان]ساختمان های بیمارستان به طور خاص نقش مهمی در تاریخ of علوی گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It provides a high profile and public relations for the city.
[ترجمه گوگل]وجهه و روابط عمومی بالایی برای شهر فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این بخش دارای پروفایل بالا و روابط عمومی برای شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Luria and Nordin have a high profile in the arts community.
[ترجمه گوگل]لوریا و نوردین جایگاه بالایی در جامعه هنری دارند
[ترجمه ترگمان]Luria و Nordin دارای پروفایل بالایی در جامعه هنری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• highly publicized, well-known to the public; pertaining to famous people or personages

پیشنهاد کاربران

۱. معروف و مشهور
۲. خبرساز
۳. جلب توجه کننده
مورد توجه
پرمخاطب
adjective/well - known, famous, celebrated, distinguished
صفت/ مشهور، برجسته، ممتاز، طراز اول
high - profile clients include several supermodels
"a high - profile military presence"
a high profile case/trial
جلب توجه کننده
خبرساز
معروف
رده بالا
باکلاس
جاروجنجالی
معروف
سروصدا بپاکُن
معروف
مرغوب
در متون بازرگانی و مدیریتی درمورد کالاهای مرغوب یا عامه پسند به کار می رود
علنی ترین
آشکار ترین
( شخصیت یا فرد ) پرطرفدار /خبرساز /پر آوازه .
high - profile
adjective
attracting a lot of attention and interest from the public:
He has many high - profile clients.
high - profile
adjective [ before noun ]
...
[مشاهده متن کامل]

UK /ˌhaɪˈprəʊ. faɪl/ US /ˌhaɪˈproʊ. faɪl/
attracting a lot of attention and interest from the public and newspapers, television, etc.
high - profile politicians

کانون توجه
چهره یا شخصیت خبرساز و مهم
قابل توجه
خبرساز ( چهره و یا شخصیت یا رویداد ) پرسر و صدا
برجسته
مشهور
پررنگ ( از نظر شخصیتی )
معتبر
بر اساس فرهنگ هزاره:
زندگی شلوغ، زندگی پر سر و صدا، زندگی خبرساز
✅ شناخته شده - معروف - سرشناس
✅ برجسته - طراز اول
✅ چیزی/کسی که توجه عمومی را به میزان زیادی جلب کند
One thing that made me feel particularly proud was when I completed a challenging project at work. The project was for a high - profile client and involved a complex set of requirements and a tight deadline
...
[مشاهده متن کامل]

⚫⚫⚫
Both the chairman and chief executive are
expected to take the stand in this high - profile fraud case

تو چشم و مورد توجه انظار عموم
سنگین
مثلا اتهامات سنگین High profile accusations
برجسته، شاخص
بلند رتبه؛ بلند پایه؛ والا مقام؛ برجسته
مورد توجه همگان ( به ویژه رسانه ها ) ، خبر ساز
مورد توجه مردم
پرطرفدار
معروف
کسی که گزینه های زیادی روی میز دارد. ( یه چیزی تو مایه های کلمه �توان مند�.

معروف
رده بالا ( مقام رده بالا )
بلندپایه؛ بالا رتبه؛ برجسته
شخصی که در رسانه ها زیاد دیده میشه و خبرساز هست.
بالا رتبه
والا رتبه
رده بالا، عالی رتبه
بحث روز، بحث سراسری، تیتر اول، سرخطِ خبر، خبرساز، خبرِ داغ، مطرح
Clever resource use is being sought everywhere now to make best use of our available energy sources with high - profile projects to efficiently harness wind and wave power and sunlight.
بسیار مورد توجه و شناخته شده
سرشناس
چیزی که توجه عمومی را به میزان زیادی جلب کند ( adj )
عالی رتبه
معروف، رده بالا
جالب توجه؛ شناخته شده
با سابقه، مجرب، باتجربه، کار درست
شناخته شده و مشهور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٨)

بپرس