hidden

/ˈhɪdn̩//ˈhɪdn̩/

معنی: غایب، پنهان، مخفی، پنهانی، مستور، مکنون
معانی دیگر: نهان، اسم مفعول فعل: hide، نهفته، پوشیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not in plain view; concealed, covert, or secret.
متضاد: clear, obvious, open, unconcealed, visible
مشابه: blind, covert, invisible, occult, secluded, secret

- hidden treasure
[ترجمه عباس] الماس پنهان رپ فارس
|
[ترجمه گوگل] گنج پنهان
[ترجمه ترگمان] گنج پنهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- hidden emotions
[ترجمه گوگل] احساسات پنهان
[ترجمه ترگمان] احساسات پنهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
( verb )
مشتقات: hiddenly (adv.), hiddenness (n.)
• : تعریف: a past participle of hide

جمله های نمونه

1. a hidden secret
راز نهفت

2. a hidden treasure
گنج پنهان

3. four hidden gun emplacements
چهار توپگاه مخفی

4. fog had hidden damavand's peak
مه قله ی دماوند را پوشانده بود.

5. it was hidden under the mantle of night
در پوشش شب پنهان شده بود.

6. criticism which was hidden under the veil of buffoonery
انتقادی که زیر نقاب دلقک بازی پنهان کرده بودند

7. motives that lie hidden
انگیزه هایی که مستور باقی می مانند

8. nobody knows the hidden secret
از راز نهفت کس خبردار نشد

9. the detection of hidden or potential diseases
تشخیص بیماری های نهفته یا تانشی

10. the pavement was hidden under a blanket of leaves
سنگفرش زیر پوششی از برگ پنهان شده بود.

11. to reveal the hidden recesses of the human mind
گوشه های پنهان مغز بشر را هویدا کردن

12. . . . his fault andvirtues are hidden
. . . . عیب و هنرش نهفته باشد

13. cleanse your mind of any hidden hates
فکر خود را از هر گونه نفرت پنهانی بزدایید.

14. he happened on a cottage hidden in the forest
او به کلبه ای برخورد که در جنگل از نظر پنهان بود.

15. . . . his faults and virtues are hidden
. . . عیب و هنرش نهفته باشد

16. he was soon able to nose out where the money had been hidden
او به زودی قادر شد که به محل اختفای پول ها پی ببرد.

17. The sun was hidden by the clouds.
[ترجمه گوگل]خورشید زیر ابرها پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان]خورشید در زیر ابرها پنهان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Even as the funeral took place, guerrillas hidden nearby fired/let off a fresh volley of machine-gun fire.
[ترجمه گوگل]حتی وقتی مراسم تشییع جنازه برگزار شد، چریک‌هایی که در آن نزدیکی پنهان شده بودند شلیک کردند/یک رگبار تازه از مسلسل شلیک کردند
[ترجمه ترگمان]با وجود این که مراسم تدفین انجام گرفت، چریک ها از نزدیک شلیک کردند \/ شلیک جدیدی از شلیک مسلسل به راه انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Wendy had hidden the box under her bed.
[ترجمه maryam] وندی زیر تختش جعبه پنهانی داشت
|
[ترجمه گوگل]وندی جعبه را زیر تختش پنهان کرده بود
[ترجمه ترگمان]وندی جعبه را زیر تختش قایم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Bland, banal music tinkled discreetly from hidden loudspeakers.
[ترجمه گوگل]موسیقی ملایم و پیش پا افتاده از بلندگوهای مخفی با احتیاط به صدا در می آمد
[ترجمه ترگمان]موسیقی مبتذل و مبتذل با احتیاط از صحنه مخفی به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Navigation is difficult on this river because of hidden rocks.
[ترجمه گوگل]پیمایش در این رودخانه به دلیل صخره های پنهان دشوار است
[ترجمه ترگمان]ناوبری در این رودخانه به خاطر صخره های پنهان مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Do not tell a lot of heart hidden, but the loss of hidden in the depths of bai bury memory can't remember.
[ترجمه گوگل]خیلی از دل پنهان نگو، اما از دست دادن پنهان در اعماق حافظه بای دفن نمی تواند به یاد بیاورد
[ترجمه ترگمان]اما از دست دادن حافظه مو بای به یاد نمی اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The ground was hidden by a white fume.
[ترجمه گوگل]زمین توسط دود سفید پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان]زمین پوشیده از دود سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The Customs have found heroin hidden in freight.
[ترجمه گوگل]گمرک هروئین را که در محموله مخفی شده بود پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]گمرک هروئین مخفی شده در بار را پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غایب (صفت)
absent, hidden, invisible

پنهان (صفت)
hidden, abstruse, secret, latent, back-door, surreptitious, cryptic, furtive, hugger-mugger, perdu, perdue

مخفی (صفت)
hidden, invisible, secret, undercover, closet, furtive, clandestine, hush-hush, perdu, perdue

پنهانی (صفت)
hidden, potential, cryptographic, hugger-mugger

مستور (صفت)
hidden, private, covered

مکنون (صفت)
hidden, latent

انگلیسی به انگلیسی

• ulterior, concealed, secret
hidden is the past participle of hide.
a place that is hidden is difficult to find.
something that is hidden is not easily noticed.

پیشنهاد کاربران

to keep sth hidden
بالقوه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : hide
✅️ اسم ( noun ) : hide / hideousness / hiding
✅️ صفت ( adjective ) : hidden / hideous
✅️ قید ( adverb ) : hideously
پنهان, مخفی, دور از نظرها
در نهان
پنهان مخفی یه جورایی تو مایه های shadow and disappear

پنهان ، غایب، نهفته

بپرس