guts

/gʌts//gʌts/

جمله های نمونه

1. he took the guts out of the game
دل و روده ی شکار را در آورد.

2. to hate someone's guts
(خودمانی) از کسی بیزار بودن

3. to have someone's guts for garter
سخت تنبیه کردن،دمار درآوردن

4. he didn't have the guts to yell at me
جرات نداشت سر من داد بزند.

5. to work (or scream) one's guts out
با تمام وجود کار کردن (یا فریاد کشیدن)

6. I agree. I hate his guts.
[ترجمه ND] موافقم. ازش بیزارم.
|
[ترجمه گوگل]موافقم من از جراتش متنفرم
[ترجمه ترگمان] موافقم از دل و روده اش متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Barbara hasn 't got the guts to leave her mother.
[ترجمه گوگل]باربارا جرات ترک مادرش را ندارد
[ترجمه ترگمان]باربارا جرات نداره مادرش رو ترک کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't have the guts to say that to my boss.
[ترجمه گوگل]جرات این را ندارم که به رئیسم بگویم
[ترجمه ترگمان]جرات گفتن این حرف را به رئیسم ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a bit too much blood and guts in the film for my liking.
[ترجمه گوگل]مقداری خون و جرات در فیلم به دلخواه من زیاد بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر علاقه من، مقدار زیادی خون و دل و روده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I had a feeling in my guts that something was wrong.
[ترجمه گوگل]در درونم احساس می کردم که چیزی اشتباه است
[ترجمه ترگمان]احساسی در دل و دل داشتم که چیزی اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No-one had the guts to tell Paul what a mistake he was making.
[ترجمه گوگل]هیچ کس جرات این را نداشت که به پل بگوید چه اشتباهی مرتکب می شود
[ترجمه ترگمان]هیچ کس جرات نداشت به پل بگوید چه اشتباهی مرتکب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She'll have your guts for garters if she ever finds out.
[ترجمه گوگل]اگر بفهمد جرات شما را دارد
[ترجمه ترگمان]اگر او بفهمد، دل و روده تو را برای بند شلوار خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She has a reputation for getting at the guts of a subject and never pulling her punches.
[ترجمه گوگل]او به این شهرت دارد که به جرات یک سوژه می پردازد و هرگز مشت هایش را نمی کشد
[ترجمه ترگمان]او شهرت دارد که از این موضوع دل و روده اش را بیرون بکشد و به مشت و مشت هم نزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've been slogging my guts out these past few weeks and all he can do is criticize.
[ترجمه Cosmo] من تو این چند هفته اخیر پدر خودم و درآوردم ( خیلی سخت کار کردم ) و تمام کاری که اون از پسش برمیاد ( میتونه انجام بده ) سرکوفت زدنه.
|
[ترجمه گوگل]من در این چند هفته هوس کرده ام و تنها کاری که او می تواند انجام دهد انتقاد است
[ترجمه ترگمان]من در این چند هفته گذشته خیلی دل و دل و دل و دل و روده هام رو کشیدم بیرون و تنها کاری که از دستش برمیاد، انتقاد کردن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He has spilled his guts in his new autobiography.
[ترجمه گوگل]او در زندگی نامه جدیدش دل و جراتش را ریخته است
[ترجمه ترگمان]او دل و روده اش را در autobiography جدیدش ریخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. What's the matter with you, misery guts ?
[ترجمه fg] تو چت شده. بدبخت بیچاره
|
[ترجمه گوگل]چه بلایی سرت اومده بدبختی؟
[ترجمه ترگمان]تو چه مرگت شده، دل و روده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. There were blood and guts all over the place.
[ترجمه گوگل]خون و روده همه جا را گرفته بود
[ترجمه ترگمان]همه جا خون و دل و روده ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• courage, energy, determination; intestines

پیشنهاد کاربران

عرضه_جنم
جُربزه
If you have the guts , smile again
اگر خایه داری بخند بازم
خایه انجام کاری را داشتن!
در پارسی:
گـــَده، گدک: شکمبه، معده
در کردی، لری، پشتو:
گدَه: معده
بامدادان چو ثریدِ گدک و پاچه زنند
می خورند از پیِ آن کله و گیپا در کار
دل و روده. تمام اندام ها ی داخلی
Checkout PoopGirl it takes real guts to reveal your Sexual orientation in such a country
واقعاً شجاعت میخواد واقعیت گرایش جنسیت رو در چنان کشوری برملا کنی
جسارت - شجاعت
( noun )
guts
✔️1 ) Intestines=
✔️2 ) to be used in reference to a feeling or reaction based on an instinctive response rather than considered thought
It take guts to come here جیگر میخواد بیای اینجا
جنم، عرضه.
احشاء. داخل شکم
[غیر رسمی] مهمترین بخش چیزی
جرات
دل و روده
دل و جیگر
شجاعت
معادل brave و. Courage
مثال
I never had the guts to tell you
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس