guardianship

/ˈɡɑːrdiənˌʃɪp//ˈɡɑːdɪənʃɪp/

معنی: نگهداری، قیمومیت
معانی دیگر: نگهداری، قیمومیت

جمله های نمونه

1. The land is under the guardianship of the people who use it.
[ترجمه گوگل]زمین تحت قیمومیت افرادی است که از آن استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]زمین تحت قیمومیت کسانی است که از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That of growth through childhood as well as guardianship by the adult world.
[ترجمه گوگل]رشد در دوران کودکی و همچنین سرپرستی توسط دنیای بزرگسالان
[ترجمه ترگمان]این رشد از طریق دوران کودکی و قیمومیت از سوی دنیای بزرگ ترها انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The second relevant statute concerns guardianship under the Mental Health Act 198
[ترجمه گوگل]دومین قانون مربوطه مربوط به قیمومیت تحت قانون بهداشت روانی 198 است
[ترجمه ترگمان]دومین اساسنامه مرتبط، تحت قانون بهداشت روانی ۱۹۸ مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Such guardianship was seen as a way of protecting vulnerable people from exploitation, ill treatment, or neglect.
[ترجمه گوگل]چنین سرپرستی به عنوان راهی برای محافظت از افراد آسیب پذیر در برابر استثمار، بدرفتاری یا بی توجهی تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]چنین مراقبتی به عنوان راهی برای محافظت از مردم آسیب پذیر در برابر استثمار، رفتار نامناسب، و یا بی توجهی تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The guardianship system plays the key role to protect the rights and interests of the adolescent.
[ترجمه گوگل]نظام قیمومیت نقش کلیدی را برای حفظ حقوق و منافع نوجوان ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم قیمومیت نقش کلیدی در حفظ حقوق و منافع نوجوانان ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Contested Guardianship proceedings will result in your Estate incurring needless expense.
[ترجمه گوگل]روند اعتراضی سرپرستی منجر به متحمل شدن هزینه های غیرضروری برای املاک شما می شود
[ترجمه ترگمان]اقامه دعوی در دادگاه منجر به هزینه های بی مورد و غیر ضروری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Any legal system considering reform of its guardianship laws should examine these points as well.
[ترجمه گوگل]هر نظام حقوقی که اصلاح قوانین قیمومیت خود را مد نظر دارد باید این نکات را نیز بررسی کند
[ترجمه ترگمان]هر نظام حقوقی در نظر گرفتن اصلاح قوانین قیمومیت باید این نقاط را نیز مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You want Marion to set aside her legal guardianship and give you Honoria.
[ترجمه گوگل]شما می خواهید ماریون سرپرستی قانونی خود را کنار بگذارد و آنوریا را به شما بدهد
[ترجمه ترگمان]تو می خوای \"ماریان\" سرپرستی قانونی \"her\" رو کنار بذاره و \"Honoria\" رو به تو بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Mother Namtaru had been entrusted to their guardianship for over a millennia by the three dragon daughters of Asha.
[ترجمه گوگل]مادر نامتارو بیش از یک هزار سال توسط سه دختر اژدهای آشا به سرپرستی آنها سپرده شده بود
[ترجمه ترگمان]مادر Namtaru تحت سرپرستی سه هزار دختر اژدها به سرپرستی آن ها سپرده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To summarize the guardianship of mechanical ventilation to treat respiratory failure.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه مراقبت از تهویه مکانیکی برای درمان نارسایی تنفسی
[ترجمه ترگمان]برای خلاصه کردن قیمومیت سیستم تهویه مکانیکی برای درمان نارسایی تنفسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Security and Protection Service: including doorkeeper, guardianship and patrolling security services.
[ترجمه گوگل]خدمات حفاظتی و امنیتی: شامل خدمات امنیتی دربان، سرپرستی و گشت
[ترجمه ترگمان]خدمات امنیت و حفاظت: از جمله نگهبان، قیمومیت و سرویس های امنیتی گشت زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To be, to execute the simple and original guardianship; to kill, to appease the unpeaceful miss and guilt inside.
[ترجمه گوگل]بودن، اجرای ولایت ساده و اصیل; کشتن، دلجویی از دلتنگی و گناه ناآرام درونی
[ترجمه ترگمان]برای این که سرپرستی ساده و original را به عهده بگیرم، برای آرام کردن، برای آرام کردن، تنگ شدن و احساس گناه در درون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The roots of traditional guardianship law in Sweden, as in Germany, are in ancient Roman law.
[ترجمه گوگل]ریشه قانون سنتی قیمومیت در سوئد، مانند آلمان، در حقوق روم باستان است
[ترجمه ترگمان]ریشه های قانون قیمومیت سنتی در سوئد، مانند آلمان، در قوانین روم باستان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Grandparents have difficulty paying for medical care for the children because insurance policies often require legal guardianship.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ و مادربزرگ در پرداخت هزینه مراقبت های پزشکی برای فرزندان مشکل دارند زیرا بیمه نامه ها اغلب به سرپرستی قانونی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]Grandparents در پرداخت مراقبت های پزشکی برای کودکان مشکل دارند، زیرا سیاست های بیمه اغلب به قیمومیت قانونی نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But to the legislature no less than to courts is committed the guardianship of deeply-cherished liberties.
[ترجمه گوگل]اما به قانونگذار نه کمتر از دادگاه ها، پاسداری از آزادی های عمیقاً گرامی متعهد است
[ترجمه ترگمان]اما قانون گذاری به قوه مقننه کم تر از آن نیست که دادگاه، قیمومیت آزادی های اساسی را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگهداری (اسم)
restraint, conservation, retinue, tenure, maintenance, keeping, preservation, retention, upkeep, detainer, sustenance, guardianship, sustentation, sustention

قیمومیت (اسم)
guardianship

تخصصی

[حقوق] قیمومت، ولایت، سرپرستی، نگهبانی،

انگلیسی به انگلیسی

• position or duties of a guardian; protection, guard
guardianship is the position of being a guardian.

پیشنهاد کاربران

ولایت
کفالت -
مثلا برای دلیل معافیت از سربازی
سرپرستی

بپرس