groundnut

/ˈɡraʊndˌnət//ˈɡraʊndnʌt/

معنی: بادام زمینی
معانی دیگر: (گیاه شناسی) هر گیاهی که ریشه اش دگمه یا سیبک خوراکی می دهد (مثل بادام زمینی)، دگمه یا سیبک یا بادام زمینی خوراکی، بادام زمینى

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several plants having edible underground nuts or tubers, such as the peanut.

جمله های نمونه

1. Tobacco, tea, coffee, sugar, groundnuts and cotton were exported.
[ترجمه گوگل]تنباکو، چای، قهوه، شکر، بادام زمینی و پنبه صادر شد
[ترجمه ترگمان]تنباکو، چای، قهوه، شکر، groundnuts و پنبه صادر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Groundnut or peanut oil is similar in character and uses to sunflower and grapeseed oils but is rather more expensive.
[ترجمه گوگل]روغن بادام زمینی یا بادام زمینی از نظر خصوصیات و کاربرد مشابه روغن آفتابگردان و دانه انگور است اما نسبتاً گرانتر است
[ترجمه ترگمان]روغن بادام زمینی یا بادام زمینی مشابه ویژگی های شخصیتی است و از روغن آفتابگردان و روغن آفتابگردان استفاده می کند اما گران تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has relied on groundnut oil as its primary source of export revenue for decades.
[ترجمه گوگل]این کشور برای چندین دهه به روغن بادام زمینی به عنوان منبع اصلی درآمد صادراتی خود متکی بوده است
[ترجمه ترگمان]این کشور به نفت groundnut به عنوان منبع اولیه درآمد صادرات برای دهه ها تکیه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But others like groundnut and copra are widely used in animal feed and are of crucial economic importance to countries in Asia.
[ترجمه گوگل]اما موارد دیگری مانند بادام زمینی و کوپرا به طور گسترده در خوراک دام استفاده می شود و برای کشورهای آسیایی از اهمیت اقتصادی حیاتی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]اما برخی دیگر مانند groundnut و مغز نارگیل به طور گسترده در خوراک حیوانات به کار می روند و از اهمیت حیاتی اقتصادی برای کشورها در آسیا برخوردار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From 26 lakh hectares in 200 the groundnut cultivation area in the Kutch-Saurashtra region has gone down to 19 lakh hectares.
[ترجمه گوگل]از 26 هزار هکتار در 200، سطح زیرکشت بادام زمینی در منطقه کوچ-سوراشترا به 19 هزار هکتار کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]از ۲۶ lakh هکتار در ۲۰۰ منطقه کشت groundnut در منطقه Kutch - Saurashtra به ۱۹ lakh هکتار رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Earlier he was Executive Secretary for the African Groundnut Council and the West Africa Rice Development Association.
[ترجمه گوگل]او پیش از این دبیر اجرایی شورای بادام زمینی آفریقا و انجمن توسعه برنج آفریقای غربی بود
[ترجمه ترگمان]پیش از این او دبیر اجرایی شورای اتحادیه آفریقا و انجمن توسعه برنج غرب آفریقا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "In the 19th century groundnuts were introduced into Senegal, just as one example, " he says. "And there was a very widespread commercial agriculture to fuel the groundnut oil industry. "
[ترجمه گوگل]او می‌گوید: «در قرن نوزدهم، بادام زمینی به عنوان یک نمونه وارد سنگال شد "و کشاورزی تجاری بسیار گسترده ای برای سوخت صنعت روغن بادام زمینی وجود داشت "
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \"در قرن ۱۹ ام groundnuts به سنگال معرفی شدند، به عنوان نمونه،\" و کشاورزی تجاری بسیار گسترده ای برای سوخت صنعت نفت groundnut وجود داشت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We are prepared to offer 1000 tons of groundnut at the market price for immediate shipment.
[ترجمه گوگل]ما آماده ارائه 1000 تن بادام زمینی به قیمت بازار برای ارسال فوری هستیم
[ترجمه ترگمان]ما آماده هستیم تا ۱۰۰۰ تن of را در قیمت بازار برای ارسال فوری به بازار عرضه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Meanwhile, groundnut sales have shrunk to almost nothing.
[ترجمه گوگل]در همین حال، فروش بادام زمینی تقریباً کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، فروش groundnut تقریبا به هیچ نتیجه ای نرسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "Frankly, no, " says Allegra, explaining that she sticks to "groundnut oil for Asian food, and nice walnut oil is great in a dressing or for adding depth to stews".
[ترجمه گوگل]آلگرا می گوید: صادقانه بگویم، نه، و توضیح می دهد که او به روغن بادام زمینی برای غذاهای آسیایی پایبند است و روغن گردو خوب در سس یا برای عمق بخشیدن به خورش ها عالی است
[ترجمه ترگمان]آلگرا می گوید: \"صادقانه بگویم، نه،\" و توضیح می دهد که او به \"روغن زیتون برای غذای آسیایی\" می چسبد و روغن نارگیل خوب در لباس پوشیدن یا افزودن عمق به stews عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mix an equal amount of groundnut oil and fresh lime juice.
[ترجمه گوگل]مقدار مساوی روغن بادام زمینی و آب لیموترش تازه را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]مقدار مساوی عصاره groundnut و عصاره لیمو ترش را مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The groundnut pods yield also significantly increased in treatment which received green manuring to previous rice.
[ترجمه گوگل]عملکرد غلاف بادام زمینی نیز در تیمار دریافت کود سبز نسبت به برنج قبلی به طور قابل توجهی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]غلاف غلاف دار نیز به طور قابل توجهی در درمان افزایش یافت که manuring سبز را به برنج پیشین جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Saurashtra Kutch region, popularly known as India's groundnut bowl, is threatening to fall off the agricultural map.
[ترجمه گوگل]منطقه Saurashtra Kutch که عموماً به عنوان کاسه بادام زمینی هند شناخته می شود، در حال سقوط از نقشه کشاورزی است
[ترجمه ترگمان]منطقه Saurashtra Kutch که به عنوان کاسه groundnut هند شناخته می شود، تهدید می کند که از نقشه کشاورزی خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Aflatoxin contamination of groundnut can occur before harvest, during field drying or during transport or storage.
[ترجمه گوگل]آلودگی بادام زمینی به آفلاتوکسین می تواند قبل از برداشت، در حین خشک کردن مزرعه یا در حین حمل و نقل یا ذخیره سازی رخ دهد
[ترجمه ترگمان]آلودگی aflatoxin of می تواند قبل از برداشت، در طول خشک کردن زمینه ای و یا در طول حمل و نقل و یا ذخیره سازی رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A groundnut variety with resistance to Aspergillus flavus asmale parent to breed 5 new groundnut varieties.
[ترجمه گوگل]یک رقم بادام زمینی با مقاومت در برابر والد Aspergillus flavus برای پرورش 5 رقم جدید بادام زمینی
[ترجمه ترگمان]A با مقاومت در برابر آسپرژیلوس flavus asmale، ۵ گونه جدید groundnut را پرورش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بادام زمینی (اسم)
groundnut, peanut

تخصصی

[نساجی] بادام زمینی

انگلیسی به انگلیسی

• north american plant with an edible tuber; any of a number of plants with edible parts that grow underground (i.e. peanut)
a groundnut is the same as a peanut.

پیشنهاد کاربران

🥜 نام انواع آجیل و خشکبار به انگلیسی:
✅ nuts = آجیل
✅ almond = بادام درختی
✅️ peanut / ground nut ( British ) = بادام زمینی
✅ cashew / cashew nut = بادام هندی
✅ walnut = گردو
...
[مشاهده متن کامل]

✅ hazelnut ( British ) / filbert ( American ) = فندق
✅ pistachio = پسته
✅ sunflower seeds = تخمه آفتاب گردان
✅ pumpkin seed / pepita = تخمه کدو
✅ chickpea ( British ) / garbanzo ( American ) / garbanzo bean ( American ) = نخود
✅ raisin = کشمش
✅ date = خرما
✅ flaxseed = تخم کتان، بذر کتان
✅ poppy seed = دانه خشخاش، شادانه
✅ sesame seed = دانه کنجد
✅ pine nut / pine kernel ( British ) = چلغوز، دانه صنوبر
✅ roasted watermelon seed = تخمه ژاپنی
✅ chestnut = شاه بلوط

بپرس