griping

جمله های نمونه

1. He keeps griping about having no money.
[ترجمه گوگل]او مدام در حال غصه خوردن از بی پولی است
[ترجمه ترگمان]مدام در مورد داشتن پول به من شکایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Joe came in griping about how cold it was.
[ترجمه گوگل]جو با گریه از سرد بودن هوا وارد شد
[ترجمه ترگمان]جو به این فکر افتاد که چقدر هوا سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What an unpleasant woman your neighbour is, always griping about one thing or another, never satisfied.
[ترجمه گوگل]همسایه شما چه زن ناخوشایندی است که همیشه در مورد این یا چیزهای دیگر گریه می کند و هرگز راضی نمی شود
[ترجمه ترگمان]زن همسایه شما چه زن ناخوشایندی است، همیشه در مورد یک چیز یا چیز دیگر، هیچ وقت قانع نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's griping about his income tax again.
[ترجمه گوگل]او دوباره از مالیات بر درآمد خود گله مند است
[ترجمه ترگمان]دوباره درباره مالیات بر درآمد خود دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's always griping about the people at work.
[ترجمه گوگل]او همیشه از افرادی که در محل کار هستند گریه می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد کسانی که سر کار کار می کنند، griping
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were always griping about high prices.
[ترجمه گوگل]آنها همیشه نگران قیمت های بالا بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها همیشه در مورد قیمت های بالای سر و صدا به سر می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's no point griping about the price of things.
[ترجمه گوگل]هیچ فایده ای در مورد قیمت چیزها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در مورد قیمت چیزها هیچ فایده ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some of the griping comes out of left field.
[ترجمه گوگل]مقداری از چنگ زدن از میدان سمت چپ خارج می شود
[ترجمه ترگمان]یکی از the از سمت چپ خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His playing is highly individual, swinging, fluent, thoroughly griping and regularly dazzling.
[ترجمه گوگل]نوازندگی او بسیار فردی، نوسانی، روان، کاملاً گیرا و به طور منظم خیره کننده است
[ترجمه ترگمان]بازی کردن او به شدت منحصر به فرد، نوسان دار، مسلط، به طور کامل آرام و به طور مرتب خیره کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What are you griping about now?
[ترجمه گوگل]الان از چی غصه میخوری؟
[ترجمه ترگمان]الان در مورد چی داری حرف می زنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then the griping pains stared, and soon he was running along the unlit landing in desperate need of the lavatory.
[ترجمه گوگل]سپس دردهای گیرا خیره شد، و به زودی او در امتداد فرود بدون نور در حال دویدن بود و نیاز مبرمی به دستشویی داشت
[ترجمه ترگمان]بعد درد به هم خورد و به زودی روی پاگرد تاریک که با ناامیدی به دستشویی نیاز داشت می دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I remember griping about Cabaret for about an hour.
[ترجمه گوگل]به یاد دارم که حدود یک ساعت در مورد کاباره گریه کردم
[ترجمه ترگمان]به خاطر دارم که یک ساعت در مورد کاباره و کاباره گیر افتاده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This was a change from the griping pains of new arrivals.
[ترجمه گوگل]این تغییری از دردهای طاقت فرسا تازه واردان بود
[ترجمه ترگمان]این تغییر شکل و آزار arrivals تازه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Still, the griping went on.
[ترجمه گوگل]با این حال، گریه ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]به هر حال این کار ادامه پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• holding profoundly the attention or interest; intense sudden and sharp (as griping pains)
a griping pain is a sudden, stabbing pain in your stomach or bowels.

پیشنهاد کاربران

مهیج بودن
غر زدن
we're griping
ما داریم غر می زنیم
درد شدید و ناگهان در شکم
چنگ زدن

بپرس