grainy

/ˈɡreɪni//ˈɡreɪni/

(در مورد چوب و سنگ و غیره) دارای نقش، خوابدار، دانه دانه، دانه ای، دانه دار، مانندرگه چوب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: grainier, grainiest
مشتقات: graininess (n.)
(1) تعریف: having grains or a texture resembling grains.

(2) تعریف: consisting of grains; granular.

جمله های نمونه

1. The film is shot in grainy black and white.
[ترجمه بهادری] فیلم گرفته شده برفکی است
|
[ترجمه گوگل]فیلم به رنگ سیاه و سفید دانه‌دار فیلم‌برداری شده است
[ترجمه ترگمان]فیلم به رنگ سیاه و سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do not use a grainy mustard.
[ترجمه گوگل]از خردل دانه دار استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان] از یه خردل دان استفاده نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Below the fold was a grainy photograph taken on primary night.
[ترجمه گوگل]در زیر چین عکسی دانه دانه بود که در شب ابتدایی گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]عکس زیر آن یک عکس دانه دانه است که در شب اولیه گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It also includes a grainy, retouched photograph of the man holding the death mask in his hands.
[ترجمه گوگل]همچنین شامل یک عکس دانه‌دار و روتوش شده از مردی است که ماسک مرگ را در دستانش نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]همچنین شامل یک عکس grainy و retouched از مردی است که ماسک مرگ را در دستانش نگه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Walls are covered with grainy blow-ups of sleek-jawed Latin athletes.
[ترجمه گوگل]دیوارها با ضربه های دانه دار ورزشکاران لاتین با آرواره های براق پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]دیوارها با ضربات شدیدی از ورزش کاران لاتینی آرواره دار پوشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Zimmermann lavishes expression on the Debussy, but his grainy tone and constant throbbing vibrato tend to smother the music.
[ترجمه گوگل]زیمرمن بیان دبوسی را تحسین می‌کند، اما لحن دانه‌دار و ویبراتوی تپش ثابت او باعث می‌شود که موسیقی خفه شود
[ترجمه ترگمان]به آرامی به درون دبوسی ۱ اشاره می کند اما صدای grainy و throbbing مدام در حال خفه کردن موسیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Aged Gruyere: Five years old, this cheese is grainy and piquant with a sweet, long finish.
[ترجمه گوگل]گرویه کهنه: پنج ساله، این پنیر دانه‌دار و تند با ظاهری شیرین و بلند است
[ترجمه ترگمان]سن Gruyere: پنج سال سن، این پنیر با یک پایان شیرین و طولانی دانه دانه و هیجان انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The photo is a grainy collage of blacks and whites, with dots and lines scratched across the murky background.
[ترجمه گوگل]عکس یک کلاژ دانه‌دار از سیاه‌ها و سفیدها است، با نقاط و خطوطی که روی پس‌زمینه تیره خراشیده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]عکس، ترکیبی دانه دانه از سیاه پوستان و سفید پوست است، با نقطه ها و خطوط روی پس زمینه تیره خراش برداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dirt encrusted on the bus window gave a grainy texture to the scenery.
[ترجمه گوگل]خاک پوشانده شده روی شیشه اتوبوس بافت دانه دانه ای به مناظر داده است
[ترجمه ترگمان]کثیفی که روی پنجره اتوبوس پوشانده شده بافت دانه دانه به منظره می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The grainy sand had gone from under his feet.
[ترجمه گوگل]شن های دانه دار از زیر پایش رفته بود
[ترجمه ترگمان]ماسه درخشان از زیر پای او ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That was before his political opponent grainy video of Allen to the YouTube Web site.
[ترجمه گوگل]این قبل از این بود که حریف سیاسی او ویدیوی دانه دار از آلن را به وب سایت یوتیوب فرستاد
[ترجمه ترگمان]این مساله پیش از آن بود که رقیب سیاسی اش، آلن را به وب سایت یوتیوب معرفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A FEW grainy smudges and computer-generated blobs are not much to look at.
[ترجمه گوگل]چند لکه دانه دانه و حباب های تولید شده توسط کامپیوتر زیاد دیدنی نیست
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از لکه های سیاه و تصویر شده کامپیوتری خیلی برای نگاه کردن به آن کافی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This means there's no grainy, or realistic quality to the stonework.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که هیچ کیفیت دانه ای یا واقعی در سنگ کاری وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که هیچ کیفیت دانه دانه یا واقع گرایانه ای برای stonework وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Add a dot pattern, a grainy black pattern or deep black shadows.
[ترجمه گوگل]یک الگوی نقطه ای، یک الگوی سیاه دانه ای یا سایه های سیاه عمیق اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]یک الگوی نقطه ای، یک الگوی سیاه و یا سایه سیاه عمیق را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The photographs were grainy and indistinct.
[ترجمه گوگل]عکس ها دانه دانه و نامشخص بودند
[ترجمه ترگمان]عکس ها روشن و نامشخص بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] تصویر دانه دار - دانه درشت - دانه ای - آجیده / درشت آج - دانه دانه

انگلیسی به انگلیسی

• grainlike, granular; full of grains; resembling the grain of wood
something that is grainy has a rough surface or texture.
a grainy photograph or film is of poor quality and appears to be made up of black, grey, or coloured spots.

پیشنهاد کاربران

غیر شفاف
کدر
مات
grainy picture تصویر مات
سطوحی که روشون شن، ماسه یا گردوخاک هست و زیر دست و پا حس می شه.
متخلخل

بپرس