governing body

/ˈɡəvərnɪŋˈbɑːdi//ˈɡʌvn̩ɪŋˈbɒdi/

هیئت حاکمه

جمله های نمونه

1. The shool governing body meets once a term.
[ترجمه گوگل]هیئت حاکمه مدرسه یک بار در هر دوره تشکیل جلسه می دهد
[ترجمه ترگمان]حاکم بر بدن هر بار یک دوره را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. FIFA is the governing body of world soccer .
[ترجمه مرجان] فیفا هیئت حاکم بر فوتبال جهان است
|
[ترجمه Mohsen] فیفا نهاد اداره کننده فوتبال جهان است
|
[ترجمه گوگل]فیفا نهاد حاکم بر فوتبال جهان است
[ترجمه ترگمان]فیفا سازمان بین المللی فوتبال جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The league became the governing body for amateur fencing in the U. S.
[ترجمه گوگل]این لیگ به نهاد حاکم برای شمشیربازی آماتور در ایالات متحده تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]لیگ دسته حاکم را برای شمشیربازی amateur در ایالات متحد تشکیل داد اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The governing body is charged with managing the school within its budget.
[ترجمه گوگل]هیئت حاکمه مسئولیت مدیریت مدرسه را در حدود بودجه خود دارد
[ترجمه ترگمان]نهاد حاکم مسئول مدیریت مدرسه در بودجه خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The standards were set down by the governing body.
[ترجمه گوگل]استانداردها توسط هیئت حاکمه تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]استانداردها توسط هیات حاکمه به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The school's governing body took responsibility for the decision.
[ترجمه گوگل]هیئت حاکمه مدرسه مسئولیت این تصمیم را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]هیات نظارت بر این مدرسه مسئولیت این تصمیم را بر عهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The governing body of the school is / are concerned about discipline.
[ترجمه گوگل]هیئت حاکمه مدرسه نگران نظم و انضباط است
[ترجمه ترگمان]بدنه حاکم بر این مدرسه \/ یا مربوط به نظم و انضباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kaplan served on the governing body of the museum .
[ترجمه گوگل]کاپلان در هیئت حاکمه موزه خدمت می کرد
[ترجمه ترگمان]کاپلان به عنوان نهاد حاکم بر این موزه خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Take your governing body licence along for good measure.
[ترجمه گوگل]برای اقدامات خوب، مجوز هیئت حاکمه خود را همراه داشته باشید
[ترجمه ترگمان]مجوز بدن خود را به عنوان معیار خوب در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The governing body must be able to demonstrate that it has acted on reasonable grounds following reasonable investigations.
[ترجمه گوگل]هیأت حاکمه باید بتواند نشان دهد که بر اساس دلایل معقول پس از تحقیقات منطقی عمل کرده است
[ترجمه ترگمان]بدنه حاکم باید بتواند ثابت کند که به دلایل منطقی پس از تحقیقات منطقی عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their recommendation to the governing body was not to establish a structure of sub-committees.
[ترجمه گوگل]توصیه آنها به هیئت حاکمه این بود که ساختار کمیته های فرعی ایجاد نشود
[ترجمه ترگمان]توصیه آن ها به نهاد حاکم بر پایه ایجاد ساختار کمیته های فرعی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Governing body of Somerville College has decided to admit both men and women from next year.
[ترجمه گوگل]هیئت حاکمه کالج سامرویل تصمیم گرفته است که از سال آینده هم مردان و هم زنان را بپذیرد
[ترجمه ترگمان]رئیس کالج Governing Somerville تصمیم گرفته است که از سال بعد هم مردان و هم زنان را پذیرش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That the governing body might record the names of those whose work in or out of school is particularly noteworthy.
[ترجمه گوگل]این که هیئت حاکمه ممکن است اسامی کسانی را که کارشان در مدرسه یا خارج از آن انجام شده است، به ویژه قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]اینکه بدنه حاکم ممکن است اسامی کسانی را ثبت کند که کار آن ها در خارج از مدرسه به ویژه قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And again: stand for election to the governing body of a Compact school.
[ترجمه گوگل]و دوباره: برای انتخاب به هیئت حاکمه یک مدرسه فشرده شرکت کنید
[ترجمه ترگمان]و دوباره: برای انتخابات به هیات حاکمه یک مدرسه فشرده آماده شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a governing body is a committee that is responsible for making and enforcing the rules which control a public organization or group of professional people.

پیشنهاد کاربران

بپرس