goon

/ˈɡuːn//ɡuːn/

معنی: ادم کش، ادم کودن، تروریست بی عرضه و نالایق
معانی دیگر: (آمریکا) آدم مخبط، آدم کودن، آدم اشتباه کار، آدم حواس پرت، ادمشکش، ادامه دادن، پیش رفتن، قبل از دیگران راه افتادن یا شروع کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) someone hired to frighten, harm, or kill an adversary; hoodlum; thug.
مشابه: hoodlum

جمله های نمونه

1. He and the other goon began to beat me up.
[ترجمه گوگل]او و مرد دیگر شروع به کتک زدن من کردند
[ترجمه ترگمان]اون و اون یکی تو - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whatever vanishing act had saved her from the goon with the gun, it had left her armed.
[ترجمه گوگل]هر اقدام ناپدید شدنی او را از شر تفنگ نجات داده بود، او را مسلح کرده بود
[ترجمه ترگمان]هر عمل ناپدید شده او را از the که با اسلحه بود نجات داده بود، مسلح شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You know: goons in bowling jackets with cheap cigars and 18-inch necks.
[ترجمه علیرضا زواتی ابراهیمی] وقایع زندگی روز به روز میگذرد
|
[ترجمه گوگل]می‌دانید: آدم‌هایی با ژاکت‌های بولینگ با سیگارهای ارزان قیمت و یقه‌های 18 اینچی
[ترجمه ترگمان]می دونی، یه آدم اجیر شده با سیگارهای ارزون قیمت و یه گردن ۱۸ اینچی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Goons run rampant; crack is dealt on every corner of the Bronx, and law enforcement is something of a joke.
[ترجمه گوگل]غول ها بیداد می کنند کراک در هر گوشه ای از برانکس انجام می شود، و اجرای قانون چیزی شبیه یک شوخی است
[ترجمه ترگمان]goons شایع است؛ ترک در هر گوشه برانکس پرداخته می شود، و نیروی انتظامی چیزی از یک شوخی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Anyway, there were just too many goons and cops around, and our group had left.
[ترجمه محمد] خب پس لعنت به تو خودم میرم.
|
[ترجمه گوگل]به هر حال، دزدها و پلیس های زیادی در اطراف بودند و گروه ما رفته بودند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، چند نفر و پلیس آنجا بودند، و گروه ما هم آنجا را ترک کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Boyle goons tried to block the door or stuff cards into their hands.
[ترجمه محمد] یاد ها فراموش خواهدشد، اما قلب من ادامه خواهد داد.
|
[ترجمه گوگل]بدجنس‌های بویل سعی می‌کردند در را ببندند یا کارت‌ها را در دستان خود قرار دهند
[ترجمه ترگمان]\"بویل\" تلاش کرد که درها یا کارت ها را به دست آن ها ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Slime green goons with tentacle-like fingers danced with skiing mushrooms.
[ترجمه گوگل]لجن های سبز رنگ با انگشتان شاخک مانند با قارچ های اسکی می رقصیدند
[ترجمه ترگمان]آدم های سبز رنگ با tentacle که مثل انگشتانی که با mushrooms اسکی کرده بودند می رقصیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hell, those goons were in complete charge, with their car caravans, squealing their tires around, intimidating people.
[ترجمه گوگل]جهنم، آن غول ها کاملاً مسئول بودند، با کاروان های اتومبیل خود، لاستیک های خود را در اطراف جیغ می زدند و مردم را می ترسانند
[ترجمه ترگمان]لعنت بر شیطان، آن goons با ماشین car، تایرهای اتومبیل خود را دور می زدند و مردم را به وحشت می انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What happens if those two goons have a sudden change of heart and decide not to let us go?
[ترجمه محمد] او نمی توانست پول بقیه سفر را بدهد
|
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می‌افتد اگر آن دو غرور ناگهانی تغییر کنند و تصمیم بگیرند که ما را رها نکنند؟
[ترجمه ترگمان]اگه اون دوتا آدم، یه تغییر ناگهانی قلب داشته باشن و تصمیم بگیرن که بریم چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A bald-headed goon in a red blazer shot out of his seat and whacked me on the heel of my left foot.
[ترجمه گوگل]یک مرد کچل سر با کت قرمز از صندلی خود شلیک کرد و به پاشنه پای چپم ضربه زد
[ترجمه ترگمان]یک سر تاس با کت قرمز رنگ از روی صندلی اش بیرون آمد و روی پاشنه پای چپم شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When I heard the word goons, it became no longer a matter of romance but a war of wills.
[ترجمه گوگل]وقتی کلمه goons را شنیدم، دیگر موضوع عاشقانه نبود، بلکه به جنگ اراده ها تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]وقتی کلمه goons را شنیدم، دیگر موضوع عشق نبود، بلکه جنگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mint - Goon Daughter florist lovely mellow soul good intelligent thoughtful skill transfer has been the flower decoration.
[ترجمه گوگل]نعناع - Goon Daughter گلفروش دوست داشتنی روح ملوس خوب هوشمند انتقال مهارت متفکرانه شده است تزئین گل
[ترجمه ترگمان]استفاده از گل های نرم و نرم و دوست داشتنی، انتقال مهارت هوشمند خوب، تزئین گل بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I goon the stage. In front of the Capitol the United States Capitol, lit beautifully.
[ترجمه گوگل]من روی صحنه می روم جلوی ساختمان کنگره، ساختمان کنگره ایالات متحده، به زیبایی روشن شده است
[ترجمه ترگمان]من صحنه را ترک کردم کاپیتول ایالت متحده در کنگره کنگره آمریکا به زیبایی روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With goon or kanon pronunciations, onyomi - kanji in Japanese form a large number of kango compounds.
[ترجمه گوگل]با تلفظ goon یا kanon، onyomi - kanji در ژاپنی تعداد زیادی ترکیب کانگو را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]با goon یا kanon pronunciations، onyomi - kanji در ژاپن تعداد زیادی از ترکیبات kango را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Industrial economy is an area goon one's word to develop. Realize and prosperous essential place.
[ترجمه گوگل]اقتصاد صنعتی منطقه ای است که باید توسعه یابد محل ضروری تحقق و رونق
[ترجمه ترگمان]اقتصاد صنعتی حوزه ای است که یک واژه برای توسعه آن محسوب می شود یک مکان ضروری و ضروری را درک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We must go on to do all in our power to conquer the doubts and the fears, the ignorance and the greed, which made this horror possible.
[ترجمه گوگل]ما باید تمام تلاش خود را برای غلبه بر تردیدها و ترس ها، جهل و طمع انجام دهیم که این وحشت را ممکن ساخته است
[ترجمه ترگمان]ما باید به قدرت خود ادامه دهیم تا این شک و تردیدها، جهل و طمع را که این وحشت را از آن ساخته بود، تسخیر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Things go on day by day.
[ترجمه گوگل]همه چیز روز به روز پیش می رود
[ترجمه ترگمان]روزها همه چیز خراب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Take out accident insurance before you go on your trip.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به سفر بروید، بیمه حوادث بگیرید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بری تو سفر، بیمه تصادف رو در نظر بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Well, fuck you then. I'll go on my own.
[ترجمه حمدالله] اینطوره باشه! لعنتیا، تنهایی میرم.
|
[ترجمه گوگل]خب لعنت بهت پس من خودم میرم
[ترجمه ترگمان] پس لعنت به تو خودم تنهایی میرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Memory will fade, but my heart will go on.
[ترجمه گوگل]حافظه محو خواهد شد، اما قلب من ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]حافظه محو خواهد شد، اما قلب من ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Unemployment is likely to go on rising this year.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد نرخ بیکاری در سال جاری افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]احتمال دارد که بیکاری امسال افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. We'll go on holiday in May.
[ترجمه گوگل]ما در ماه می به تعطیلات می رویم
[ترجمه ترگمان]در ماه مه به تعطیلات خواهیم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. He couldn't then afford the money to go on the trip.
[ترجمه گوگل]پس از آن او نمی توانست پولی برای رفتن به سفر بپردازد
[ترجمه ترگمان]اون وقت نتونست پول رو به سفر بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. I'd love to go on a round-the-world cruise.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم به یک سفر دریایی دور دنیا بروم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم یه سفر دور دنیا رو شروع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. We are planning to go on a trip to Europe next month.
[ترجمه گوگل]قصد داریم ماه آینده به اروپا سفر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال برنامه ریزی برای سفر به اروپا در ماه آینده هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The group will shortly go on a ten-city European tour.
[ترجمه گوگل]این گروه به زودی به یک تور اروپایی در ده شهر خواهند رفت
[ترجمه ترگمان]این گروه در مدت کوتاهی به یک تور ده شهر اروپایی ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. He's already been to Tunisia, and is to go on to Morocco and Mauritania.
[ترجمه گوگل]او قبلاً به تونس رفته است و قرار است به مراکش و موریتانی برود
[ترجمه ترگمان]او قبلا به تونس رفته بود و قرار است به مراکش و موریتانی نیز ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Most Muslims try to make a pilgrimage/go on a pilgrimage to Mecca at least once in their life.
[ترجمه گوگل]اکثر مسلمانان سعی می کنند حداقل یک بار در زندگی خود زیارت کنند/به زیارت مکه بروند
[ترجمه ترگمان]اکثر مسلمانان تلاش می کنند تا حداقل یک بار در زندگی خود به زیارت مکه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. She had decided she must go on as usual, follow her normal routine, and hope and pray.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفته بود که باید طبق معمول ادامه دهد، روال عادی خود را دنبال کند و امیدوار باشد و دعا کند
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده بود که طبق معمول باید طبق معمول ادامه دهد، طبق معمول، و امیدوار باشد و دعا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم کش (اسم)
assassin, thug, cutthroat, goon, manslayer

ادم کودن (اسم)
hash, moke, goon, lubber, blunderbuss, dullard, humdrum

تروریست بی عرضه و نالایق (اسم)
goon

انگلیسی به انگلیسی

• hired thug; fool, idiot
a goon is a person who is paid to hurt or threaten people.
continue

پیشنهاد کاربران

a hired hoodlum or thug
Slang/ a stupid, foolish, or awkward person. a rough, coarse person; roughneck
عامیانه/ شر خر، قلچماق اجیر شده، گردن کلفت، کودن، دست و پا چلفتی، نوچه
خیلیا go on رو ترجمه کردن. این goon هستش سرهم نوشته می شه
1 - آدم احمق و کودن، حواس پرت
2 - چاقوکش، لات محله
معنی های همه اشتباهه چون همه Go on رو معنی کردن، این کلمه Goon عامیانه به معنی کودن و احمقه و معنی آدمکش ( آدمکشی که استخدام میشه نه هر قاتلی ) هم میده ، توی استرالیا معنی شراب ارزون هم میده
یالا, ادامه بده، شروع کن، پیشروی کن
phrasal verb of go
1.
( of a light, electricity, etc. ) start working.
"the street lights went on"
2.
continue or persevere.
"I can't go on protecting you"
برای اصرار کردن انجام کاری از یک فرد .
( ( . . . Go on , Madame Pomfery ) )
( ( خواهش میکنم ( این کار رو بکن ) ، خانم پامفری. . . ) )
آدرس متن فوق : هری پاتر یک فصل هفده
تو فیلمایی که من دیدم بیشتر از معنی ( ادامه بده ) ، معنی ( زودباش ! و عجله کن ! ) میداد.
که با این وجود، بازم با to continue معادله.
مثلن •••> حرف تون ر ادامه دهید، برید پی کارتون، برو دیگه، این کار ر انجام بده دیگه؛ که کلن منظورشون ( زود باش دیگه ) هست. . . درواقع، بیشتر به جای "come on" استفاده میشه.
...
[مشاهده متن کامل]

درحقیقت، یه جور اصرار و خواهش برای پیش رفتن در کاری، جلو رفتن در جایی و ادامه دادن به اوضاع و کار فعلی و کنونیست.
البته ممکنه به معنی to talk for too long یا to happen یا to pass و . . . هم باشه اما منظورم کاربردی ترین ترجمه در محاوراته.
لذا ترجمه ( زودباش ! و عجله کن ! ) در فیلما به نظرم نسبت به معنی ( ادامه بده ) ارجحیت داره. فقط نظر شخصی بنده بود.

یکی از کاربرد های متفاوت این کلمه به فارسی میشه : برو بابا ، وقتی کسی چیزی و به ما میگه و ما باور نمیکنیم
اتفاق افتادن ( happen )
Go on the elevator
یوار آسانسور شدن
Is going on
در حال پیشروی است
1 رخ دادن ( to happen )
2 ادامه دادن ( to continue )
3پیش رفتن ( to move to the next thing or stage )
مثلا:who wants to go on crazy adventures through waterfalls in venezuela چه کسی میخواد پیش برود به ماجراهای دیوانه کننده از وسط ابشار های ونزوئلا
...
[مشاهده متن کامل]

4شروع به کار کردن ( to start operating )
5دوباره صحبت کردن ( to start talking again after a pause )
6تشویق کردن برای ادامه دادن معادل فارسی:یالا (
something that you say to encourage someone to say or do something )
7ادامه دادن به طرز ازار دهنده در صحبت کردن ( to talk in an annoying way about something for a long time )
8 موافقت به انجام کاری که قبلش مایل به انجام ان نبوده اید معادل فارسی :باشه! ( something that you say in order to agree to do or allow something that you did not want to do or to allow before ) مثلا:Are you sure you don't want another slice of cake?" "Oh go on then, but just a small one. ایا مطمئنی که یک برش دیگر کیک نمیخوی؟ باشه پس ، اما فقط ی کوچیکش.
9گذشتن ( زمان ) ، ( to continue or pass )

گردن کلفت
پرداختن ( به )
keep going
یالا:
!Go on, jump
یالا، بپر!
اگر بعدش ing بیاید معنی ادامه دادن میدهد ولی اگر بعدش مصدر بیاید معنی پیش رفتن میدهد. در واقع در حالت اول ( ing ) تغییری رخ نمیدهد و همان کار قبلی ادامه مییابد ولی در حالت دوم کار جدیدی قصد میشود.
1. Go on: ادامه دادن
2. Go on at: سرزنش کردن, گیر دادن
3. Go on with: به صحبت درباره چیزی ادامه دادن
4. Go on about: همش در مورد چیزی حرف زدن

اقدام کردن

ادامه دادن
اتفاق افتادن
در محاورات بیشتر برای ادامه دادن استفاده می شود اما در بعضی متن ها با توجه به بقیه جمله می تواند به معنی اتفاق افتادن باشد
Continue
ادامه بده
یالا ادامه بده
قلچماق اجیر شده
یالا
به پیش رفتن ، جلو رفتن
سپری شدن ، گذر شدن ، در گذر بودن ، سِیْر شدن
دنبال شدن ، ادامه یافتن
به رفتن ادامه دادن
سوار شدن
happen
اتفاق افتادن
برنده شدن
اتفاق افتادن
move on to
شروع کردن
Start
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس