go amiss there

پیشنهاد کاربران

به جایی بر خوردن - مضر بودن
کاری رو بی وقت انجام دادن یا چیزی رو بی موقع آوردن
حفظ ظاهر نکردن یا بی کلاسی کردن
مثال: I don't think a little food would go amiss there
فکر نمیکنم ( آوردن ) یخورده غذای به جایی بربخوره
( بعد ازینکه در مجلسی غذارو سرو کردن و حالا یه مهمون ناخوانده اومده )

بپرس