glittering


معنی: تابشی
معانی دیگر: علوم مهندسى : درخشنده

جمله های نمونه

1. glittering gold coins
سکه های طلای پر تلالو

2. the glittering phantoms of wealth and fashion in that large city
توهمات پر زرق و برق ثروت و مد در آن شهر بزرگ

3. the frothy, glittering world of hollywood
دنیای پر زرق و برق و توخالی هالیوود

4. fountains that uttered glittering streams of water
فواره هایی که جهانه های درخشان آب را به هوا می فرستادند.

5. the violinist gave a glittering solo performance
ویولونیست،تکنوازی درخشانی را ارائه داد.

6. then we came across an expansive glittering lake
سپس رسیدیم به یک دریاچه ی بزرگ و درخشان

7. The plate is overlaid with glittering gold.
[ترجمه گوگل]این بشقاب با طلای درخشان پوشانده شده است
[ترجمه ترگمان]بشقاب پر از سکه های طلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your passinate eyes are like glittering stars. They glitter in my heart lightly.
[ترجمه گوگل]چشمان پر شور تو مانند ستاره های درخشان است آنها به آرامی در قلب من می درخشند
[ترجمه ترگمان]چشمان passinate مانند ستارگان درخشان هستند آن ها در قلب من برق می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Squalor and poverty lay behind the city's glittering facade.
[ترجمه گوگل]فلاکت و فقر در پشت نمای درخشان شهر نهفته است
[ترجمه ترگمان]squalor و فقر پشت نمای درخشان شهر آرمیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He strove for the glittering prizes of politics.
[ترجمه گوگل]او برای جوایز درخشان سیاست تلاش کرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر جوایز درخشان سیاست تلاش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The glittering ceremony conjured up images of Russia's imperial past.
[ترجمه گوگل]این مراسم پر زرق و برق تصاویری از گذشته امپراتوری روسیه را به تصویر کشید
[ترجمه ترگمان]مراسم درخشان، تصاویر گذشته امپراطوری روسیه را برپا ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I could see something glittering under the water.
[ترجمه گوگل]می توانستم زیر آب چیزی درخشان ببینم
[ترجمه ترگمان]می توانستم چیزی را در زیر آب ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He has a glittering career ahead of him.
[ترجمه حانیه] او شغل نون و آب داری پیش رو دارد
|
[ترجمه گوگل]او حرفه ای درخشان در پیش دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه شغل درخشان در پیش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Television confronts the viewer with a succession of glittering and seductive images.
[ترجمه گوگل]تلویزیون بیننده را با تصاویر متوالی پر زرق و برق و فریبنده روبرو می کند
[ترجمه ترگمان]تلویزیون با دنباله ای از تصاویر درخشان و اغوا کننده روبرو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A glittering Islamic crescent tops the mosque.
[ترجمه گوگل]هلال درخشان اسلامی بالای مسجد است
[ترجمه ترگمان]هلال درخشان اسلامی در بالای مسجد قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Who were those glittering people intent on raiding the continent for money or for scientific knowledge?
[ترجمه گوگل]آن مردم پر زرق و برق چه کسانی بودند که قصد داشتند برای پول یا دانش علمی به قاره حمله کنند؟
[ترجمه ترگمان]این مردم درخشان که قصد حمله به قاره آمریکا یا دانش علمی را داشتند چه کسانی بودند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تابشی (صفت)
radiative, glittering

انگلیسی به انگلیسی

• sparkling; twinkling, shining; flashing
you can describe something as glittering when it is very impressive.

پیشنهاد کاربران

خیره کننده، فوق العاده، عالی، چشمگیر
اکلیلی
برق برقی
exciting or admired by many people, usually relating to rich and famous .
شغل دهن پرکن
people: a glittering career
درخشنده
پر نور
پر تلالو

بپرس