gliding


سر خوردن

جمله های نمونه

1. the ice skating champion was gliding on the ice beautifully
قهرمان اسکی روی یخ به طرز زیبایی روی یخ سر می خورد.

2. She came gliding gracefully into the ballroom in a long flowing gown.
[ترجمه گوگل]او با یک لباس بلند و بلند با لغزیدن به سالن رقص آمد
[ترجمه ترگمان]خرامان خرامان خرامان خرامان خرامان وارد سالن رقص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The skaters were gliding over the ice.
[ترجمه گوگل]اسکیت بازها روی یخ می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]اسکیت بازان از روی یخ می گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Swans went gliding past.
[ترجمه گوگل]قوها به سرعت از کنارشان گذشتند
[ترجمه ترگمان]قوها از کنار آن ها گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hang gliding and paragliding are allowed from the top of Windy Hill.
[ترجمه گوگل]پرواز با هواپیما و پاراگلایدر از بالای تپه ویندی مجاز است
[ترجمه ترگمان]Hang و پاراگلایدینگ، از فراز تپه Windy (Windy Hill)مجاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The next best thing to flying is gliding.
[ترجمه گوگل]بهترین چیز بعدی برای پرواز، پرواز با هواپیما است
[ترجمه ترگمان]بهترین چیز پرواز در پرواز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fish were gliding about in the lake.
[ترجمه گوگل]ماهی ها در دریاچه می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]ماهی ها در کنار دریاچه حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hang gliding holds no fears for her.
[ترجمه گوگل]پرواز با هواپیما هیچ ترسی برای او ندارد
[ترجمه ترگمان] تکون خوردن، هیچ ترسی از اون نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We saw a condor gliding high above the mountains.
[ترجمه گوگل]ما یک کندور را دیدیم که بر فراز کوه ها سر می خورد
[ترجمه ترگمان]یک کرکس را دیدیم که بر فراز کوه ها پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Geckos have similar membranes but increase their gliding surfaces by means of webbed feet and flaps surrounding the entire body.
[ترجمه گوگل]ژکوها غشاهای مشابهی دارند اما سطوح سر خوردن خود را با استفاده از پاهای تار و فلپ هایی که کل بدن را احاطه کرده اند افزایش می دهند
[ترجمه ترگمان]geckos دارای غشا مشابهی هستند اما سطوح gliding را با استفاده از پاهای webbed و flaps اطراف بدن افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dragon, gliding across its vast emptiness, was a mere gilded fly in a banqueting hall.
[ترجمه گوگل]اژدها که بر روی خلاء وسیع خود می چرخید، فقط مگسی طلاکاری شده در سالن ضیافت بود
[ترجمه ترگمان]اژدها که در خلا عظیم خود پرواز می کرد، در تالار ضیافت یک مگس مطلا دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Characteristic hunting technique of gliding low over ground with wings slightly canted upwards.
[ترجمه گوگل]تکنیک شکار مشخصه سر خوردن روی زمین با بالهای کمی خمیده به سمت بالا
[ترجمه ترگمان]مشخصه یابی روش شکار در سطح پایین با بال های کمی به سمت بالا حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Crippled in a hang gliding accident, Gary has fought his disability and the sceptics to earn his wings.
[ترجمه گوگل]گری که در یک سانحه پرواز با هواپیما فلج شده است، برای به دست آوردن بال های خود با ناتوانی خود و افراد شکاک مبارزه کرده است
[ترجمه ترگمان]گری در یک سانحه شناور در حال پرواز، از معلولیت خود و افراد شکاک برای بدست آوردن باله ای خود مبارزه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Birds, bats and gliding mammals simply take to the air.
[ترجمه گوگل]پرندگان، خفاش ها و پستانداران در حال پرواز به سادگی به هوا می روند
[ترجمه ترگمان]پرندگان، خفاش ها و پستانداران شناور به سادگی به هوا می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hundreds of landings on one particular airfield or gliding site do not provide good training for landing in fields.
[ترجمه گوگل]صدها فرود در یک فرودگاه خاص یا سایت گلایدینگ آموزش خوبی برای فرود در مزرعه ارائه نمی دهد
[ترجمه ترگمان]صدها فرود بر روی یک فرودگاه خاص یا سایت پرواز، آموزش خوبی برای فرود در مزارع فراهم نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of flying with the wings rigidly extended instead of being flapped (said of birds); act of flying with a glider; act of soaring; (music) slur
gliding is the sport or activity of flying in a glider.

پیشنهاد کاربران

بپرس