glean

/ˈɡliːn//ɡliːn/

معنی: اینسو انسو جمع کردن، خوشه چینی کردن
معانی دیگر: (بقایای هر چیز را) گردآوری کردن، پس مانده گرد آوردن، پساروب کردن، خرد خرد جمع کردن، کم کم گردآوری کردن، کاشف به عمل آوردن، دریافتن، (در اصل) پس از درو بقایای غله را که روی زمین ریخته است جمع آوری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gleans, gleaning, gleaned
(1) تعریف: to gather or discover (facts, information, or the like) a little at a time.
مشابه: cull, discover, find out, gather, learn, pick up

- By interviewing dozens of villagers, he was able to glean parts of the story that had never before come to light.
[ترجمه Fateme] با مصاحبه با ده ها روستایی او توانست قسمت هایی از داستان که قبلا هرگز روشن نشده بود جمع کند )
|
[ترجمه گوگل] او با مصاحبه با ده‌ها نفر از روستاییان توانست بخش‌هایی از داستان را که پیش از این هرگز فاش نشده بود، جمع‌آوری کند
[ترجمه ترگمان] با مصاحبه با ده ها روستا، او توانست قسمت هایی از داستانی را که تا به حال هرگز به دست نیامده بود جمع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Have you gleaned any information from the suspects?
[ترجمه پوران] تا کنون اطلاعات و شواهدی از مظنونین یافته اید؟
|
[ترجمه گوگل] آیا اطلاعاتی از مظنونان به دست آورده اید؟
[ترجمه ترگمان] در مورد مظنون اطلاعات جمع کردین؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to gather (grain that reapers have left behind).
مترادف: gather
مشابه: collect, harvest, reap
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: gleanable (adj.), gleaner (n.)
(1) تعریف: to gather or discover anything a little at a time.
مشابه: accumulate, amass

(2) تعریف: to gather leftover grain from a field.
مشابه: harvest, reap

جمله های نمونه

1. to glean information
کم کم اطلاعات به دست آوردن

2. I could not glean what she really want to do.
[ترجمه گوگل]من نتوانستم بفهمم او واقعاً می خواهد چه کار کند
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم چیزهایی را که واقعا دلش می خواست درک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From what I was able to glean, the news isn't good.
[ترجمه گوگل]از چیزی که من توانستم به دست بیاورم، خبر خوب نیست
[ترجمه ترگمان]از چیزی که می توانستم جمع کنم، خبر خوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From what I was able to glean, it appears they don't intend to take any action yet.
[ترجمه گوگل]از آنچه من توانستم به دست بیاورم، به نظر می رسد که آنها هنوز قصد ندارند اقدامی انجام دهند
[ترجمه ترگمان]با توجه به چیزهایی که من توانستم جمع کنم، به نظر می رسد که هنوز قصد انجام کاری را ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They're leaving on Tuesday - I managed to glean that much .
[ترجمه گوگل]آنها سه شنبه می روند - من توانستم این مقدار را جمع کنم
[ترجمه ترگمان]روز سه شنبه آن ها را ترک کردند - من موفق شدم آن را جمع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From what people said, I managed to glean that he wasn't coming.
[ترجمه گوگل]با توجه به صحبت‌های مردم، متوجه شدم که او نمی‌آید
[ترجمه ترگمان]با توجه به چیزهایی که مردم می گفتند، من ترتیبی دادم که او نیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. From these it is possible to glean strong indications of the kinds of educational records that will predispose candidates to perform well.
[ترجمه گوگل]از اینها می توان نشانه های قوی از انواع سوابق تحصیلی که داوطلبان را مستعد عملکرد خوب می کند به دست آورد
[ترجمه ترگمان]از این موارد، این امکان وجود دارد که نشانه هایی قوی از انواع سوابق تحصیلی که کاندیداها را قادر می سازد به خوبی اجرا کنند، بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. NIV They gather fodder in the fields and glean in the vineyards of the wicked.
[ترجمه گوگل]NIV در مزارع علوفه جمع می‌کنند و در تاکستان‌های شریر برداشت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]NIV علوفه را در کشتزارها جمع می کنند و in را جمع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But we contacted linguists and speech pathologists to glean more about the mechanisms that might be behind the mix-up.
[ترجمه گوگل]اما ما با زبان شناسان و آسیب شناسان گفتار تماس گرفتیم تا در مورد مکانیسم هایی که ممکن است در پس این اختلاط وجود داشته باشد اطلاعات بیشتری کسب کنیم
[ترجمه ترگمان]اما ما با متخصصین زبان شناسان و پاتولوژیست گفتاری تماس گرفتیم تا مکانیسم های بیشتری را که ممکن است در پشت این مخلوط وجود داشته باشند جمع آوری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some children helped them glean in the fields.
[ترجمه گوگل]برخی از بچه ها به آنها کمک می کردند تا در مزرعه برداشت کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از کودکان در این زمینه ها به آن ها کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The little information that we could glean about them was largely contradictory.
[ترجمه گوگل]اطلاعات اندکی که می توانستیم در مورد آنها جمع آوری کنیم تا حد زیادی متناقض بود
[ترجمه ترگمان]اطلاعات کمی که ما در مورد آن ها به دست آوردیم، تا حد زیادی متناقض بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From these I glean an approach: I admit we harvested the beavers.
[ترجمه گوگل]از اینها من یک رویکرد به دست می‌آورم: اعتراف می‌کنم که ما بیورها را برداشت کردیم
[ترجمه ترگمان]از این سنگ ها یک روش برداشتم: اعتراف می کنم که سگ های آبی را برداشت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From what I was able to glean appears they don't to take any action yet.
[ترجمه گوگل]از آنچه من توانستم به دست بیاورم به نظر می رسد که آنها هنوز اقدامی انجام نداده اند
[ترجمه ترگمان]از چیزی که می توانستم آن ها را جمع و جور کنم، به نظر می رسید که هنوز هیچ عملی را انجام نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And she said, Let me glean and gather after the reapers among the sheaves.
[ترجمه گوگل]و او گفت: اجازه دهيد من جمع آوري كنم و به دنبال دروها در ميان چله ها جمع كنم
[ترجمه ترگمان]و گفت: بگذار من جمع کنم و بعد از دروگرها میان گل ها جمع و جورش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اینسو انسو جمع کردن (فعل)
glean

خوشه چینی کردن (فعل)
glean, plagiarize

انگلیسی به انگلیسی

• gather or collect crops that harvesters have left behind; gather, compile; discover or learn bit by bit
if you glean information about something, you obtain it slowly and with difficulty.

پیشنهاد کاربران

۱. خوشه چینی کردن ۲. ذره ذره جمع کردن. جمع آوری کردن. گرد آوردن ۳. نتیجه گیری کردن. برداشت کردن
مثال:
Please wait, so that we may glean something from your light!
لطفا صبر کنید، تا ما شاید {بتوانیم} چیزی از نور شما برداشت کنیم.
�انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ�
اگر glean into درباره ی یک متنی باشد می تواند به معنای زیر رو رو کردن یا با دقت فراوان خواندن اون باشد تا معنی خاصی ازش دریابیم یا حداقل چیزی ازش بفهمیم. مثلا
I read that e - mail over a hundred times, maybe. It could have been two hundred. I analyzed every word. Every punctuation mark. I looked for the hidden meanings, any insight I could glean into how you were feeling or what you were thinking.
...
[مشاهده متن کامل]

1. جمع آوری ( غلات و غیره به جا مانده از دروها )
2. جمع آوری غلات باقیمانده و غیره از ( مزرعه درو )
3. جمع آوری یا کشف ( حقایق و غیره ) به تدریج یا ذره ذره
4. بررسی یا مرور ( کتاب و غیره ) برای جمع آوری اطلاعات خاص
با زحمت و از منابع مختلف جمع آوری/گردآوری کردن
Glean new insights, ideas, and wisdom
از این و آن شنیدن
ذره ذره فهمیدن
گرد اوری کردن

بپرس