glaringly


بطور درخشنده، بطور مشهور، با نگاه خیره، از روى خودنمائى

جمله های نمونه

1. He told a glaringly different story.
[ترجمه گوگل]او داستان کاملاً متفاوتی را تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]او یک داستان کاملا متفاوت تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some of the clues were glaringly obvious .
[ترجمه گوگل]برخی از سرنخ ها به طرز چشمگیری آشکار بودند
[ترجمه ترگمان]بعضی از سرنخ ها کاملا آشکار و آشکار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Prevention measures are therefore glaringly obvious!
[ترجمه گوگل]بنابراین اقدامات پیشگیرانه به وضوح آشکار است!
[ترجمه ترگمان]بنابراین اقدامات پیشگیرانه کاملا مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was glaringly obvious.
[ترجمه گوگل]به وضوح آشکار بود
[ترجمه ترگمان]کام لا آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I thought it was so glaringly obvious.
[ترجمه گوگل]فکر می کردم خیلی واضح است
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم این خیلی واضحه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How can you lie so glaringly to the poor child?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانی به این کودک بیچاره اینقدر دروغ بگویی؟
[ترجمه ترگمان]چطور می توانی به این دختر معصوم و معصوم دروغ بگویی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then the mule said to him glaringly: " Will you complain now about my feed doubling yours? "
[ترجمه گوگل]سپس قاطر با تعجب به او گفت: آیا اکنون از اینکه خوراک من دوبرابر شده شکایت می کنی؟
[ترجمه ترگمان]آن وقت قاطر به او گفت: حالا از غذای من و مال خودت شکایت می کنی؟ \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sometimes a bridge collapses for glaringly obvious reasons — being whacked by a barge, for example.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک پل به دلایل آشکار فرو می ریزد - مثلاً یک بارج آن را ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات یک پل به دلایل کاملا آشکاری از بین می رود - برای مثال به یک قایق ضربه زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now, with the founder gone, these ominous flaws lay glaringly exposed.
[ترجمه گوگل]اکنون، با رفتن بنیانگذار، این ایرادات شوم آشکارا آشکار شد
[ترجمه ترگمان]حالا با رفتن بنیانگذار، این نقص های شوم کاملا آشکار شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By taking four years within our period, each half a century apart, one sees them glaringly clearly.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن چهار سال در دوره ما، هر یک نیم قرن از هم، آنها را به وضوح می بینیم
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن چهار سال در دوره ما، هر نیم یک قرن از هم جدا می شویم، کسی آن ها را به طور واضح می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But although it is an easy target, its deficiencies are exhibited quite generally, if less glaringly, throughout the theory.
[ترجمه گوگل]اما اگرچه هدف آسانی است، اما کاستی‌های آن به طور کلی، اگر کمتر آشکار، در طول تئوری نمایان می‌شود
[ترجمه ترگمان]اما اگر چه این یک هدف آسان است، اما به طور کلی نقص آن به طور کلی به نمایش گذاشته می شود، در صورتی که در تمام این نظریه glaringly کم تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Here we have half - finished jobs, loose ends, all glaringly obvious in their collective ugliness.
[ترجمه گوگل]در اینجا ما کارهای نیمه تمام داریم، پایان‌های سست، که همه در زشتی جمعی‌شان آشکارا آشکار است
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما مشاغل نیمی از کار خود را به پایان می بریم که همگی در زشتی دسته جمعی آن ها کاملا مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Instead it means that the submitted code has no glaringly obvious oversights.
[ترجمه گوگل]در عوض به این معنی است که کد ارسالی هیچ نظارت آشکاری ندارد
[ترجمه ترگمان]در عوض این به این معنی است که این کد ارسالی هیچ نشان آشکاری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with a piercing intense gaze; penetratingly; prominently, obviously

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : glare
✅️ اسم ( noun ) : glare
✅️ صفت ( adjective ) : glaring
✅️ قید ( adverb ) : glaringly
به طور اشکار - به طور واضح

بپرس