gilt

/ˈɡɪlt//ɡɪlt/

معنی: زراندود، اب طلا کاری، طلایی، مطلا
معانی دیگر: طلاپوش، زرنگار، دارای روکش طلا، آب طلا، تذهیب، طلاکاری، اکلیل، بچه خوک ماده، خوک نابالغ

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of gild.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: coated with or as if with gold; gilded.

(2) تعریف: having a gold color; golden.
مشابه: golden
اسم ( noun )
• : تعریف: the material, such as gold, used for gilding.
اسم ( noun )
• : تعریف: a young female pig that has not yet produced offspring.

جمله های نمونه

1. i liked the book's binding and gilt lettering
از صحافی و حروف مطلای کتاب خوشم آمد.

2. The plates have a gilt edge.
[ترجمه گوگل]صفحات دارای لبه طلایی هستند
[ترجمه ترگمان]بشقاب ها یک لبه طلایی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The plates and bowls have a gilt edge.
[ترجمه گوگل]بشقاب ها و کاسه ها دارای لبه طلایی هستند
[ترجمه ترگمان]بشقاب ها و کاسه ها قسمت طلایی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ceiling was richly gilt and picked out in violet.
[ترجمه گوگل]سقف بسیار طلاکاری شده بود و به رنگ بنفش انتخاب شده بود
[ترجمه ترگمان]سقف بسیار براق بود و بنفش از آن بیرون می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's not solid gold - it's just gilt.
[ترجمه گوگل]این طلای جامد نیست - فقط طلایی است
[ترجمه ترگمان]طلای خالص نیست، فقط مطلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I remembered going up in a gilt elevator.
[ترجمه گوگل]به یاد آوردم که با یک آسانسور طلایی بالا رفتم
[ترجمه ترگمان]به یاد اوردم که در آسانسور مطلا بالا می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The spread between the two-year and 10-year gilt was 133 basis points, unchanged from yesterday.
[ترجمه گوگل]اختلاف قیمت طلایی دو ساله و 10 ساله 133 واحد پایه بود که نسبت به دیروز تغییری نکرده است
[ترجمه ترگمان]گسترش بین این دو سال و ۱۰ ساله، ۱۳۳ نکته اساسی بود که از دیروز تغییر نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And, as gilt prices rise when interest rates fall, you should also be sure of a capital gain.
[ترجمه گوگل]و با افزایش قیمت طلا در هنگام کاهش نرخ بهره، باید از سود سرمایه نیز مطمئن باشید
[ترجمه ترگمان]و همانطور که قیمت طلا زمانی افزایش می یابد که نرخ بهره کاهش یابد، باید از سود سرمایه نیز مطمئن باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The inlaid marble top of the gilt table in the centre of the saloon.
[ترجمه گوگل]بالای سنگ مرمر منبت کاری شده میز طلاکاری شده در مرکز سالن
[ترجمه ترگمان]بالای میز مطلا که در وسط سالن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The function of the initial segments in gilt and kilt for example is to distinguish between two lexical items.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، عملکرد بخش های اولیه در gilt و kilt، تمایز بین دو مورد واژگانی است
[ترجمه ترگمان]عملکرد بخش های اولیه در مطلا و kilt برای مثال تمایز بین دو آیتم های واژگانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After 3 years of winning silver gilt medals, they're hoping to go for gold this year.
[ترجمه گوگل]پس از 3 سال کسب مدال های نقره، آنها امیدوارند امسال به طلا بروند
[ترجمه ترگمان]آن ها پس از سه سال برنده مدال های طلا امیدوارند که امسال مدال طلا بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That took the gilt off the gingerbread and the Daimler bumpers.
[ترجمه گوگل]این باعث شد که نان زنجبیلی و ضربه گیرهای دایملر طلایی شوند
[ترجمه ترگمان]آن را از روی نان زنجبیلی و از روی آن آویزان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nicolo shifted unhappily in the little gilt chair that had certainly not been made for a man's body.
[ترجمه گوگل]نیکولو با ناراحتی روی صندلی طلایی که مطمئناً برای بدن یک مرد ساخته نشده بود جابجا شد
[ترجمه ترگمان]نا دین با ناراحتی به صندلی کوچکی که مسلما برای بدن یک مرد ساخته نشده بود، جا به جا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chandeliers swayed as chunks of plaster and gilt from the ornate Senate ceiling rained down on to empty desks.
[ترجمه گوگل]لوسترها در حالی که تکه‌های گچ و تذهیب از سقف پرآذین سنا روی میزهای خالی می‌بارید، تاب می‌خوردند
[ترجمه ترگمان]به نرمی تکه های بزرگی از گچ و طلایی از سقف سنا بر روی میزه ای خالی باران بارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He looked in the gilt mirror.
[ترجمه گوگل]به آینه طلایی نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]به آینه مطلا نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زراندود (اسم)
gilt

اب طلا کاری (اسم)
gilt

طلایی (صفت)
auburn, golden, gilt, auric, aureate

مطلا (صفت)
gilt, gilded

تخصصی

[علوم دامی] خوک ماده جوان قبل از زایش اولین توله هایش .

انگلیسی به انگلیسی

• gold leaf, gold plate, thin layer of gold
golden; gilded, coated with a thin layer of gold
gilt is a thin layer of gold or gold paint that you use to decorate something. uncount noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. ...paintings in dark gilt frames.
gilts are gilt-edged stocks or securities.

پیشنهاد کاربران

Gilts
در اقتصاد و مدیریت مالی میشه اوراق قرضه دولت انگلیس
زر اندود ، مطلا

بپرس