geniality

/ˌdʒiniˈæləti//ˌdʒiːnɪˈælɪti/

معنی: خوش رویی، خونگرمی، خوش مشربی
معانی دیگر: خوش معاشرتی

جمله های نمونه

1. Geniality is my middle name. I rarely write a fierce word about any restaurant.
[ترجمه گوگل]Geniality نام میانی من است من به ندرت یک کلمه تند درباره رستورانی می نویسم
[ترجمه ترگمان]geniality اسم وسط منه به ندرت کلمه ای در مورد هر رستورانی می نویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His geniality, reliability and ability made him a popular figure.
[ترجمه گوگل]نبوغ، قابلیت اطمینان و توانایی او او را به چهره ای محبوب تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]geniality، قابلیت اعتماد و کفایت او او را به صورت یک شخصیت محبوب درآورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He soon recovered his habitual geniality.
[ترجمه گوگل]او به زودی نبوغ همیشگی خود را بازیافت
[ترجمه ترگمان]به زودی مهربانی همیشگی خود را بازیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even to himself the geniality rang false and he came to a stop.
[ترجمه گوگل]حتی برای خودش هم نبوغ به صدا در آمد و او متوقف شد
[ترجمه ترگمان]حتی به نظر خودش هم دوستانه زنگ زد و ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A pleasant and affable disposition; geniality.
[ترجمه گوگل]خلقی خوشایند و دلپذیر؛ نبوغ
[ترجمه ترگمان]رفتاری مطبوع و مهربان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Purely natural plant formulation, kind geniality, validity control skin base layer the melanin is born.
[ترجمه گوگل]فرمولاسیون گیاهی کاملاً طبیعی، جنبگی مهربان، کنترل اعتبار لایه پایه پوست ملانین متولد می شود
[ترجمه ترگمان]فرمولاسیون گیاهی بسیار خالص، geniality مهربان، لایه پایه پوست کنترل اعتبار، melanin به وجود آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Weak acidity formulation, geniality, not stimulate the skin.
[ترجمه گوگل]فرمولاسیون اسیدیته ضعیف، جنینال بودن، تحریک کننده پوست نیست
[ترجمه ترگمان]ترکیب قدرت اسیدی ضعیف و geniality، پوست را تحریک نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even his good qualities of geniality and impetuosity counted against him.
[ترجمه گوگل]حتی ویژگی های خوب او در نبوغ و تندخویی بر او حساب می شد
[ترجمه ترگمان]حتی خلق و خوی خوش رویی و تهور آمیز او بر او سنگینی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Deep sweep, the geniality fuses the aging horniness, making skin delicate and lustrous.
[ترجمه گوگل]با جارو کردن عمیق، ژیلت شاخی پیری را در هم می آمیزد و پوست را ظریف و درخشان می کند
[ترجمه ترگمان]sweep عمیق، the horniness the، پوست لطیف و درخشان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Not a shade was there of anything save geniality and kindness.
[ترجمه گوگل]هیچ سایه ای جز نبوغ و مهربانی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ سایه ای جز مهربانی و مهربانی در آن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carrie smiled under his irresistible flood of geniality.
[ترجمه گوگل]کری زیر سیل مقاومت ناپذیر نبوغش لبخند زد
[ترجمه ترگمان]کری در زیر سیلی محکمی که به هم زده بود لبخند می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cowperwood had the gift of geniality.
[ترجمه گوگل]Cowperwood دارای استعداد نبوغ بود
[ترجمه ترگمان]Cowperwood استعدادش را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My character geniality, have the appetency.
[ترجمه گوگل]نبوغ شخصیت من، اشتها داشته باش
[ترجمه ترگمان] geniality شخصیت من، the رو داشته باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Purely natural plant formulation, kind geniality, promote the skin epidermis layer melanin the decomposition.
[ترجمه گوگل]فرمول گیاهی کاملا طبیعی، جنب و جوش نوع، ترویج لایه اپیدرم پوست ملانین تجزیه
[ترجمه ترگمان]Purely خالص گیاهی، geniality نوعی، لایه روپوست پوست را برای تجزیه تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Oneself is mature and responsible, the personality geniality, have special man's magic power!
[ترجمه گوگل]خود بالغ و مسئولیت پذیر است، نبوغ شخصیت، قدرت جادویی خاص انسان را دارد!
[ترجمه ترگمان]oneself بالغ و مسئول، the شخصیت، قدرت جادویی بشر ویژه ای دارند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوش رویی (اسم)
beauty, affability, amiability, geniality, neighborliness, cordiality, hospitality, attractiveness, handsomeness

خونگرمی (اسم)
temperament, geniality, cordiality, fervor, ardor, fervency, eagerness, fervidity, warm-heartedness

خوش مشربی (اسم)
vivacity, geniality, sociability

انگلیسی به انگلیسی

• kindliness, warmth, cordiality, agreeableness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : geniality
✅️ صفت ( adjective ) : genial
✅️ قید ( adverb ) : genially
His geniality, reliability and ability made him a popular figure
خوش معاشرتی ( خوش رویی ) ، مسئولیت پذیری و توانایی ش شخص محبوب ای از او ساخته بود

بپرس