gene

/ˈdʒiːn//dʒiːn/

معنی: ژن
معانی دیگر: (نسل شناسی) ژن (که عامل تعیین وراثت بوده و بخش عمده اش از پروتئین و dna ساخته شده است)، همه زا، زاد، اسم خاص مذکر (مخفف: eugene)، زیست شناسی ژن، عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a section of a chromosome that determines the structure of a single protein or part of one, thereby influencing a particular hereditary characteristic, such as eye color, or a particular biochemical reaction.

جمله های نمونه

1. gene action
کنش زادی،کنش ژنی

2. gene exchange
مبادله ی ژنی

3. extranuclear gene
ژن برون هسته ای

4. a recessive gene
زاد نهفته،ژن مغلوب

5. The gene is passed on to their children.
[ترجمه گوگل]این ژن به فرزندان آنها منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]این ژن به کودکان خود منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gene mutations are alterations in the DNA code.
[ترجمه گوگل]جهش های ژنی تغییراتی در کد DNA هستند
[ترجمه ترگمان]ژن mutations در کد DNA تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sickle-cell anaemia is passed on through a recessive gene.
[ترجمه گوگل]کم خونی داسی شکل از طریق یک ژن مغلوب منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]کم خونی در سلولی از طریق یک ژن مغلوب عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now, the gene they discovered today doesn't account for all those cases.
[ترجمه گوگل]اکنون، ژنی که آنها امروز کشف کردند، همه آن موارد را به حساب نمی آورد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، ژن ها که امروز کشف کرده اند، برای تمامی این موارد در نظر گرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The drug blocks the action of the cancer gene.
[ترجمه گوگل]این دارو از عملکرد ژن سرطان جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]این دارو عمل ژن سرطان را مسدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The disease is caused by a defective gene.
[ترجمه گوگل]این بیماری توسط یک ژن معیوب ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری ناشی از یک ژن معیوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This particular gene is passed down through the male line.
[ترجمه گوگل]این ژن خاص از طریق خط نر منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]این ژن خاص از طریق خط مرد به پایین منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Scientists have identified the gene that causes abnormal growth.
[ترجمه گوگل]دانشمندان ژنی را شناسایی کرده اند که باعث رشد غیر طبیعی می شود
[ترجمه ترگمان]دانشمندان ژن را شناسایی کرده اند که موجب رشد غیر عادی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This mutant gene is thought to cause cancer.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که این ژن جهش یافته باعث سرطان شود
[ترجمه ترگمان]این ژن جهش یافته فکر می کنه که باعث سرطان میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Evidence is accumulating that a defective gene may be responsible for this disease.
[ترجمه گوگل]شواهدی در حال انباشته شدن است که نشان می دهد یک ژن معیوب ممکن است مسئول این بیماری باشد
[ترجمه ترگمان]شواهد حاکی از آن است که یک ژن ناقص ممکن است مسئول این بیماری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gene has to wear a jacket and tie to work.
[ترجمه گوگل]ژن برای کار باید کت و کراوات بپوشد
[ترجمه ترگمان]ژن باید ژاکت بپوشد و کراوات خود را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ژن (اسم)
gene

تخصصی

[علوم دامی] ژن ؛ واحد توارث، قسمی از یک ژن .
[بهداشت] ژن - زاگ

انگلیسی به انگلیسی

• male first name (short form of eugene)
section of a chromosome which transmits a particular hereditary characteristic
genes are parts of cells which control the physical characteristics, growth, and development of living things. they are passed on from one generation to another.

پیشنهاد کاربران

ژن
مثال: Scientists are studying the effects of different genes on human health.
دانشمندان اثرات ژن های مختلف روی سلامتی انسان را مطالعه می کنند.
در علم کامپیوتر به معنای: مقدار کد شده هر متغیر را ژن گویند. در کدگذاری باینری ژن متناظر با x=9 مطابق شکل عبارت است از: 01001.
منابع• https://programstore.ir/الگوریتم-ژنتیک/
ریشه
به معنی = زاینده
gene ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: ژن
تعریف: واحد کارکردی وراثت که جایگاه خاصی را در فام‏تن اشغال می‏کند
ژن
نوع_نسل

بپرس