gatecrash

جمله های نمونه

1. He decided to gatecrash the wedding.
[ترجمه فرشته] او تصمیم گرفت بدون دعوت به عروسی برود
|
[ترجمه نازنین] تصمیم گرفت بدون دعوت به عروسی برود
|
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که عروسی را به پایان برساند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت عروسی رو لغو کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Scores of people tried desperately to gatecrash the party.
[ترجمه گوگل]ده ها نفر از مردم ناامیدانه تلاش کردند تا حزب را به هم بزنند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم سعی کردند حزب را منحل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If no further contact by then, gatecrash the party.
[ترجمه گوگل]اگر تا آن زمان دیگر تماسی برقرار نشد، مهمانی را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]اگر تا آن موقع دیگر تماسی با او نداشته باشم، مهمانی را تقسیم می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Anyone who tries to gatecrash will be turned away.
[ترجمه نازنین] هر کس بدون دعوت بیاید، برگردانده می شود
|
[ترجمه گوگل]هرکسی که بخواهد دروازه‌بازی کند دور می‌شود
[ترجمه ترگمان]هر کسی که سعی کند gatecrash کند، از بین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Watch for the fireworks, or gatecrash the party in ten minutes.
[ترجمه گوگل]مراقب آتش بازی باشید یا در ده دقیقه جشن را برگزار کنید
[ترجمه ترگمان]مراقب آتیش بازی باش یا تا ده دقیقه دیگه جشن می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. William: To gatecrash a party. It means to go to a party even though you haven't been invited. Let's hear some more examples.
[ترجمه گوگل]ویلیام: برای برپا کردن یک مهمانی یعنی با اینکه دعوت نشده اید به مهمانی بروید بیایید چند مثال دیگر بشنویم
[ترجمه ترگمان]ویلیام: برای پنهان کردن یک مهمانی این یعنی رفتن به مهمانی، حتی اگر دعوت نشده باشی بیایید چند مثال دیگر هم بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sometimes, a wild orang would appear out of the forest and gatecrash the party.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، یک پرتقال وحشی از جنگل ظاهر می شد و مهمانی را به هم می زد
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها یک orang وحشی از جنگل بیرون می آمد و از میان جنگل بیرون می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attend a party to which one was not invited (slang)
if you gatecrash a party, you go to it when you have not been invited; an informal word.

پیشنهاد کاربران

inflict yourself/somebody on somebody
to visit or be with someone when they do not want you – used humorously
هوار شدن/افتادن
( مصدر ) بخان. کسی ناخوانده بمهمانی رفتن . توضیح گاه نیز مهمان درمقام فروتنی و تعارف یا نقل عمل خویش گوید : دیشب ما بر و بچه ها سر فلان کس هوارشدیم . ( این اصطلاح مترادف خراب شدن ( بهمین معنی ) است
منحل کردن
بدون دعوت به مهمانی رفتن

بپرس