garrison

/ˈɡærəsn̩//ˈɡærɪsn̩/

معنی: پادگان، ساخلو، مقیم کردن، مستقر کردن
معانی دیگر: سربازان درون دژ یا پایگاه، در دژ مستقر کردن، اشغال نظامی کردن، در پادگان به خدمت واداشتن، محصور کردن، دژ، استحکامات، قرارگاه

جمله های نمونه

1. garrison cap
(ارتش) کلاه خدمت (که نرم است و می توان آن را در جیب فرو برد)،کلاه پارچه ای

2. the garrison was well stocked with food and amunition
پادگان دارای آذوقه و مهمات زیاد بود.

3. to garrison a soldier
سربازی را در پادگان به خدمت گماشتن

4. a vulnerable garrison
یک پادگان آسیب پذیر

5. the whole garrison surrendered
همه ی نفرات پادگان تسلیم شدند.

6. he surprised the garrison and took the gold
او دژ را غافلگیر کرد و طلاها را برد.

7. a high stone hedge extended around the garrison
دیواره ی سنگی بلندی دور تا دور پادگان امتداد داشت.

8. The 100-strong garrison has/have received no supplies for a week.
[ترجمه گوگل]پادگان 100 نفری یک هفته است که هیچ تدارکاتی دریافت نکرده است
[ترجمه ترگمان]این گروه ۱۰۰ نفری که تحت فشار قرار گرفته اند، برای یک هفته هیچ تدارکاتی دریافت نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Half the garrison is / are on duty.
[ترجمه گوگل]نیمی از پادگان در حال انجام وظیفه هستند
[ترجمه ترگمان]نیمی از افراد پادگان در حال انجام وظیفه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The garrison was immediately withdrawn.
[ترجمه گوگل]پادگان بلافاصله عقب نشینی شد
[ترجمه ترگمان]سربازان پادگان فورا عقب نشینی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The garrison is to be reinforced with/by another two battalions of soldiers.
[ترجمه گوگل]قرار است پادگان با/ توسط دو گردان دیگر از سربازان تقویت شود
[ترجمه ترگمان]پایگاه نظامی باید با دو گردان دیگر از سربازان تقویت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our regiment will garrison the town.
[ترجمه گوگل]هنگ ما شهر را پادگان خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]هنگ ما شهر را پادگان خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Two regiments were sent to garrison the town.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] دو هنگ برای دفاع شهر اعزام شد
|
[ترجمه گوگل]دو هنگ برای پادگان شهر فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]دو هنگ را برای پادگان در شهر اعزام کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The garrison was built to withstand assaults.
[ترجمه گوگل]پادگان برای مقاومت در برابر حملات ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]پادگان برای ایستادگی در برابر حملات ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The troops stormed against the garrison.
[ترجمه گوگل]نیروها به سوی پادگان یورش بردند
[ترجمه ترگمان]سربازان به پادگان حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The garrison commander had put an extra watch on the prisoners.
[ترجمه گوگل]فرمانده پادگان یک ساعت اضافی روی اسرا گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]فرمانده پادگان نظامی را تحت نظر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پادگان (اسم)
garrison, presidio, garrison house

ساخلو (اسم)
garrison

مقیم کردن (فعل)
settle, garrison

مستقر کردن (فعل)
station, plant, garrison

انگلیسی به انگلیسی

• family name
military post; troops stationed at a garrison
post soldiers on guard (in a town, within a garrison, etc.)
a garrison is a group of soldiers whose job is to guard a town or building.

پیشنهاد کاربران

نیروی نظامی، سربازان
اصالتاً یه واژه فرانسوی هست:
[NOUN]
۱ ) سربازان و نیروهای نظامی که در یک پادگان یا قرارگاه مستقر هستن
۲ ) پادگان - قرارگاه نظامی
🗣️گَرِسِن UK
🗣️گِرِسِن US
MEANING
a group of soldiers living in or defending a town or building, or the buildings that the soldiers live in
...
[مشاهده متن کامل]

e. g.
The garrison commander had put an extra watch on the prisoners
▪️▪️▪️
[VERB]
استقرار دادن یا مستقر کردن نیروهای نظامی در یک محل بعنوان پادگان
MEANING
to put a group of soldiers in a place in order to live there and defend it

پادگان، سربازان درون پادگان

بپرس