garment

/ˈɡɑːrmənt//ˈɡɑːmənt/

معنی: جامه، رخت، پوشاک، جامه رو
معانی دیگر: پوشش، پوشش دار کردن، ملبس کردن، جامه پوشاندن، لباس، تن پوش

جمله های نمونه

1. a garment embellished by medals and ribbons
جامه ای که به مدال و روبان مزین شده است.

2. a garment that is improper for a funeral ceremony
لباسی که برای مجلس ختم مناسب نیست

3. a garment torn to ribbons
جامه ای که پاره پاره شده است

4. the garment industry has been organized for years
صنف لباس دوزی سال ها است که جزو اتحادیه است.

5. arm of a garment
آستین لباس

6. the green spring garment of our trees
قبای سبز و بهاری درختان ما

7. to rend one's garment
جامه ی خود را دریدن

8. labor-intensive industries such as garment making and shoe manufacturing
صنایع کاربر مانند لباس دوزی و کفش دوزی

9. clothe your ideas in a garment of reality
عقاید خود را به جامه ی واقعیت ملبس کن.

10. This garment should be washed carefully.
[ترجمه گوگل]این لباس باید با دقت شسته شود
[ترجمه ترگمان]این لباس باید با دقت شسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She works in the garment district of Manhattan.
[ترجمه گوگل]او در منطقه پوشاک منهتن کار می کند
[ترجمه ترگمان]او در بخش پوشاک منهتن کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her beautiful looking heightened with her wedding garment.
[ترجمه گوگل]قیافه زیبای او با لباس عروسی او بیشتر شده بود
[ترجمه ترگمان]چهره زیبایش با لباس عروسی او تشدید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This trim really does give the garment a professional finish.
[ترجمه گوگل]این تریم واقعاً ظاهری حرفه ای به لباس می بخشد
[ترجمه ترگمان]این پیرایش واقعا به لباس یک پایان حرفه ای می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If a garment won't wash, it must be dry-cleaned.
[ترجمه گوگل]اگر لباسی شسته نمی‌شود، باید خشک‌شویی شود
[ترجمه ترگمان]اگر لباس شسته نشود، باید خشک و تمیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A leather jacket is a timeless and versatile garment that can be worn in all seasons.
[ترجمه گوگل]کاپشن چرمی لباسی جاودانه و همه کاره است که در تمام فصول قابل پوشیدن است
[ترجمه ترگمان]یک ژاکت چرمی یک لباس ماندگار و ماندگار است که می تواند در تمام فصول از آن استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. This is a quality garment which should give years of wear.
[ترجمه گوگل]این یک لباس با کیفیت است که باید سال ها پوشیده شود
[ترجمه ترگمان]این یک لباس با کیفیت است که باید به سال ها پوشیدن کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The outer garment was a loose-fitting robe.
[ترجمه گوگل]لباس بیرونی عبایی گشاد بود
[ترجمه ترگمان]لباس بیرونی یک ردای گشاد گشاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Iron the garment on the reverse side.
[ترجمه مهتاب] لباس را از برعکس کنیدو سپس اتوکنیدیا لباس را بر عکس اتو کنید
|
[ترجمه گوگل]لباس را از طرف عقب اتو کنید
[ترجمه ترگمان]لباس روی دنده عقب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جامه (اسم)
gear, thing, suit, habit, apparel, livery, rig, garment, vesture, raiment, tog, toggery, costume, clobber, togs, habiliment

رخت (اسم)
apparel, garment, clothes, toggery

پوشاک (اسم)
garment, vesture, raiment, clothing, weed, wear

جامه رو (اسم)
garment

تخصصی

[نساجی] لباس - جامه - پوشاک

انگلیسی به انگلیسی

• piece of clothing; outer covering
a garment is a piece of clothing; a formal word.

پیشنهاد کاربران

1 - لباس، پوشاک
2 - ثوب ( جامه، لباس و واحد اندازه و تعداد پوشاک؛ مانند یک ثوب لباس کار، بیست ثوب عبا )
لباس ( مخصوصا وقتی صحبت در مورد تولید، خرید و یا فروش است. )
جامه
( از کلمات clothes و outfit فرمال تر است ) .
قبا
پوشش پوشاک رخت
از کلمه لباس فرمال تر هست
Garment به معنی پوشش است اما از کلمه clothes رسمی تر است.
a piece of clothing
A piece of clothes
شال
پوشاک و لباس

بپرس