gardener

/ˈɡɑːrdənər//ˈɡɑːdnə/

معنی: باغبان
معانی دیگر: باغدار

جمله های نمونه

1. the gardener cut the branches of the tree
باغبان شاخه های درخت را برید.

2. the landlord's daughter eloped to tabriz with the gardener
دختر ارباب با باغبان به تبریز فرار کردند.

3. The gardener began to heap up the fallen leaves.
[ترجمه گوگل]باغبان شروع به جمع کردن برگ های ریخته شد
[ترجمه ترگمان]باغبان شروع به جمع کردن برگ های fallen کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The gardener has lopped all the dead branches from the tree.
[ترجمه گوگل]باغبان تمام شاخه های مرده درخت را کنده است
[ترجمه ترگمان]باغبان همه شاخه های مرده درخت را قطع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our gardener is a jack of all trades, he can do carpentering, decorating, a bit of plumbing, and so on.
[ترجمه مسعود] باغبان ما همه کاره است ( آچار فرانسه است به قول خودمون ) ، اون میتونه نجاری، تزئینات، کمی لوله کشی و غیره انجام بده
|
[ترجمه گوگل]باغبان ما یک جک از همه حرفه هاست، می تواند نجاری، تزئینات، کمی لوله کشی و غیره انجام دهد
[ترجمه ترگمان]باغبان ما همه معاملات و معاملات، نجاری و نجاری و غیره و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The gardener mows the grass regularly.
[ترجمه گوگل]باغبان به طور منظم چمن را می کند
[ترجمه ترگمان]باغبان مرتب علف ها را می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The gardener felt something hard with his spade.
[ترجمه گوگل]باغبان با بیلش چیزی سخت احساس کرد
[ترجمه ترگمان]باغبان با بیل خود کار سختی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The gardener mucked the orchard every year.
[ترجمه گوگل]باغبان هر سال باغ را گل می کرد
[ترجمه ترگمان]هر سال باغبان این کار را می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She employs a jobbing gardener to keep the garden tidy.
[ترجمه گوگل]او یک باغبان شغلی استخدام می کند تا باغ را مرتب نگه دارد
[ترجمه ترگمان]یک باغبان jobbing استخدام کرده که باغ را مرتب نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She herself was not a keen gardener.
[ترجمه گوگل]او خودش باغبان مشتاقی نبود
[ترجمه ترگمان]خود او باغبان خوبی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We employ a gardener two days a week.
[ترجمه گوگل]دو روز در هفته باغبان استخدام می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما هفته ای دو روز یک باغبان را استخدام می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The organic gardener avoids the use of pesticides.
[ترجمه گوگل]باغبان ارگانیک از استفاده از آفت کش ها اجتناب می کند
[ترجمه ترگمان]باغبان آلی از استفاده از آفت کش ها جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our new gardener was a marvellous find.
[ترجمه گوگل]باغبان جدید ما کشف شگفت انگیزی بود
[ترجمه ترگمان]باغبان جدید ما کشف بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The gardener estimated that it would take him four hours to weed the garden.
[ترجمه گوگل]باغبان تخمین زد که چهار ساعت طول می کشد تا باغچه را علف هرز کند
[ترجمه ترگمان]باغبان تخمین زد که چهار ساعت طول می کشد تا باغ را هرس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باغبان (اسم)
boor, gardener, nurseryman

انگلیسی به انگلیسی

• one who works in a garden, one who cultivates a garden
a gardener is someone who looks after a garden, either as a job or a hobby.

پیشنهاد کاربران

( گلشن آرای ) گلشن آرای. [ گ ُ ش َ ] ( نف مرکب ) باغبان. ( آنندراج ) . || سخت سرخ. حنایی روشن. سرخ همچون گل گلستان :
چو بشنید پرویز برپای خاست
یکی جام می گلشن آرای خواست
که بود اندر آن جام یک من نبید
به یک دم می روشن اندرکشید.
فردوسی.
گلشن طراز. [ گ ُ ش َ طَ ] ( نف مرکب ) باغبان. ( آنندراج ) . گلشن آرای :
زهی گلشن طراز بزم نیرنگ
چو بوی گل نهان در پرده رنگ.
بیدل ( از آنندراج ) .
gardener ( n ) ( ɡɑrdnər )
gardener
باغبان
a person who clean and examination the garden is call a gardener
جمله : the gardener cut the branches of the tree

بپرس