gar

/ˈɡɑːr//ˈɡɑː/

معنی: سگ ماهی، نیزه ماهی
معانی دیگر: (جانورشناسی) نیزه ماهی (هر یک از ماهی های جنس semionotiformes - بومی آب های شیرین آمریکای شمالی)، (مخفف) ارتش عظیم جمهوری (در جنگ های داخلی آمریکا)، interj : بخدا، سوگند ملایم، نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقار دارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: gar, gars
• : تعریف: any of various freshwater fish of North and Central America that have hard scales, a long thin body, and a long, toothed snout.

جمله های نمونه

1. J Ed; gar Hoover lied about almost every episode in his career.
[ترجمه گوگل]جی اد; گار هوور تقریباً در مورد تمام قسمت‌های حرفه‌ای خود دروغ می‌گفت
[ترجمه ترگمان]ج اد و هوور تقریبا در هر قسمت از زندگیش دروغ گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Les gar ? ons se lavent tr è s vite le matin, ils peuvent le finir en deux minutes.
[ترجمه گوگل]لس گار ? ons se lavent tr è s vite le matin, ils peuvent le finir en deux minutes
[ترجمه ترگمان]طرفداران له له؟ امروز صبح زود vite را روشن کنید و دو دقیقه بعد finir را اعلام می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Around midnight the gar ? on arrives with beer and sandwiches – caviar sandwiches.
[ترجمه گوگل]حوالی نیمه شب گار ? با آبجو و ساندویچ - ساندویچ خاویار وارد می شود
[ترجمه ترگمان]نزدیک نیمه شب؟ با آبجو و ساندویچ caviar میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ich verstehe gar nicht warum lauter chinesische Regisseure sich darum reissen solcherart Filme zu drehen.
[ترجمه گوگل]Ich verstehe gar nicht warum lauter chinesische Regisseure sich darum reissen solcherart Filme zu drehen
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که این چنین مرد ثروتمندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I gar there must be a third person involved.
[ترجمه گوگل]من گار باید شخص سومی درگیر باشد
[ترجمه ترگمان]به عقیده من باید شخص سومی هم در این کار دخالت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tilo : Nein, eigentlich gar nicht mal.
[ترجمه گوگل]تیلو : نین، ایجنتلیچ گار نیچت مال
[ترجمه ترگمان]! ن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. La plupart des gar ? ons aiment le sport, les filles pr é f è rent la musique.
[ترجمه گوگل]La Plupart des Gar ? ons aiment le sport, les filles pr é f è rent la musique
[ترجمه ترگمان]La د gar؟ این دو گروه موسیقی را نمایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Le professur s'approche du petit gar ? on et lui dit:'sois attentif en classe . "
[ترجمه گوگل]Le professur s'approche du petit gar ? on et lui dit:'sois attentif en classe "
[ترجمه ترگمان]approche s دو petit gar؟ و آن را با او همراه می کند: \"sois attentif en\" (classe attentif en)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eigentlich hat er sich gar nicht ver ? ndert .
[ترجمه گوگل]Eigentlich hat er sich gar nicht ver ? عرق
[ترجمه ترگمان]کلاه hat! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ndert
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They work in the gar - den, visit friends, read books, or watch TV.
[ترجمه گوگل]آنها در باغ کار می کنند، به دیدن دوستان می روند، کتاب می خوانند یا تلویزیون تماشا می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در لانه gar کار می کنند، از دوستان دیدن می کنند، کتاب می خوانند، یا تلویزیون تماشا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Vielleicht k ? nnen wir heute gar nicht in den Zoo gehen.
[ترجمه گوگل]Vielleicht k ? nnen wir heute gar nicht in den Zoo gehen
[ترجمه ترگمان]Vielleicht کا \"؟\" \"nnen wir\"، \"gar\" در باغ وحش \"باغ وحش\" هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Barrier cells in gills of the alligator gar.
[ترجمه گوگل]سلول های مانع در آبشش های تمساح گار
[ترجمه ترگمان]سلول های Barrier در فلس تمساح alligator
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fetter Sound: Ohne iPod geht bei Schweini gar nichts.
[ترجمه گوگل]Fetter Sound: Ohne iPod geht bei Schweini gar nichts
[ترجمه ترگمان]Fetter صوتی: Ohne iPod geht bei Schweini gar nichts
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Der Westen kommt aus der Krise gar nicht mehr heraus?
[ترجمه گوگل]Der Westen kommt aus der Krise gar nicht mehr heraus?
[ترجمه ترگمان]حضرت اشرف! او در ارتش خدمت می کرد و به او قول داده بود که او را در آنجا نگه دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سگ ماهی (اسم)
sturgeon, dogfish, garfish, gar, garpike

نیزه ماهی (اسم)
garfish, gar, garpike, swordfish, marlin, marline, lancelet, marlinespike

انگلیسی به انگلیسی

• association formed by men who fought for the north during the american civil war

پیشنهاد کاربران

بپرس