gangplank

/ˈɡæŋˌplæŋk//ˈɡæŋplæŋk/

معنی: تخته پل
معانی دیگر: (تخته ای که به عنوان پل موقت بین کشتی و دیواره ی ساحل قرار می دهند تا عبور و مرور تسهیل گردد) پلچه، پل ورودی، پله ی ورودی، سکوب قابل حمل و نقل کشتی و غیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a board or other movable walkway used for getting on or off a ship; gangway.

- Some of the passengers waved to their loved ones as they walked up the gangplank.
[ترجمه گوگل] برخی از مسافران هنگام بالا رفتن از تخته باند برای عزیزانشان دست تکان دادند
[ترجمه ترگمان] بعضی از مسافران همچنان که از پل متحرک بالا می رفتند به آن ها دست تکان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He hurries down the gangplank to hug his waiting wife.
[ترجمه گوگل]او با عجله از تخته باند پایین می آید تا همسر منتظرش را در آغوش بگیرد
[ترجمه ترگمان]با عجله از پل ها پایین می رود تا همسر منتظر او را در آغوش بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Papa carried Peach up the gangplank and Peach carried her precious case.
[ترجمه گوگل]بابا هلو را بالای تخته باند برد و هلو کیف گرانبهایش را
[ترجمه ترگمان]پاپا هلو را بالا می برد و کیف پولش را حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Finally Fran led the way down the gangplank, feeling waves of tiredness washing over her.
[ترجمه گوگل]سرانجام فرن به سمت پایین تخته چوبی رفت و احساس کرد که امواج خستگی او را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]سرانجام فران از راهرو پل پایین آمد و موجی از خستگی بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He dropped the gangplank over the stern and wheeled the motor cycle down.
[ترجمه گوگل]تخته باند را روی عقب انداخت و موتور سیکلت را پایین آورد
[ترجمه ترگمان]پل را روی عرشه کشتی انداخت و موتور را پایین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She wept when he ran down the gangplank; sobbed as he stood on the dock, waving.
[ترجمه گوگل]وقتی او از تخته باند دوید، گریه کرد در حالی که روی اسکله ایستاده بود و دست تکان می داد، گریه کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی از پل پایین دوید به گریه افتاد در حالی که در بندر ایستاده بود و دست تکان می داد، گریه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The surface of the gangplank was bossed to prevent slipping.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از لغزش، سطح تخته باند برجسته شده بود
[ترجمه ترگمان]سطح کشتی از هم جدا شده بود تا از لغزش جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The passengers stepped down gingerly from the narrow gangplank.
[ترجمه گوگل]مسافران با شور و شوق از تخته باریک باند پایین آمدند
[ترجمه ترگمان]مسافران با احتیاط از پل باریک پل پایین رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oily water glittered through gaps in the teak boards as we climbed the gangplank.
[ترجمه گوگل]وقتی از تخته چوبی بالا می رفتیم، آب روغنی از میان شکاف های تخته های ساج می درخشید
[ترجمه ترگمان]همچنان که از پل پل بالا می رفتیم، آب چرب در میان شکاف های تخته های ساج می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sir James hailed the ship, telling the crew they were coming aboard and a large gangplank was lowered.
[ترجمه گوگل]سر جیمز از کشتی استقبال کرد و به خدمه گفت که دارند سوار می شوند و یک تخته بزرگ باند پایین کشیده شد
[ترجمه ترگمان]سر جیمز کشتی را صدا زد و به جاشو ان گفت که دارند سوار کشتی می شوند و یک پل بزرگ پل پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now the stranger was standing on the quayside, watching several straining seamen carry a large, brass-bound chest down the gangplank.
[ترجمه گوگل]حالا مرد غریبه در کنار اسکله ایستاده بود و چندین دریانورد را تماشا می کرد که سینه ای بزرگ و برنجی را از تخته باند حمل می کردند
[ترجمه ترگمان]اکنون آن غریبه روی زمین بار انداز ایستاده بود و چند نفر را نگاه می کردند که یک صندوق بزرگ و بزرگ را از پل کشتی حمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The holder of the arm walks slightly to the rear of him down the gangplank.
[ترجمه گوگل]نگهدارنده بازو کمی به سمت عقب او به سمت پایین تخته دسته راه می رود
[ترجمه ترگمان]دارنده بازو به آرامی تا انتهای راهرو پل حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lightest firefighter Lt . Aaron Burris crawled down the makeshift gangplank with a lifeline.
[ترجمه گوگل]سبک ترین آتش نشان ستوان آرون بوریس با طناب نجات از تخته چوبی موقت خزید
[ترجمه ترگمان]بهترین آتش نشان آرن Burris از پل موقت با یک خط زندگی پایین خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخته پل (اسم)
skid, gangplank, gangway

انگلیسی به انگلیسی

• movable ramp used when boarding or leaving a ship
a gangplank is a short bridge or platform that can be placed between the side of a ship or boat and the shore, so that people can get on or off.

پیشنهاد کاربران

gangplank ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بیسه
تعریف: الواری که به عنوان پل بین شناور و ساحل از آن استفاده می کنند
پل تردد
( Gangplank ) [اصطلاح دریانوردی]تخته ای که بین دو کشتی و یا کشتی و اسکله جهت تردد قرار میدهند .

بپرس