game fish

/ˈɡeɪmˈfɪʃ//ɡeɪmfɪʃ/

هر نوع ماهی که برای سرگرمی صید شود (در مقابل ماهی تجارتی که برای فروش صید می شود)، ماهی مجاز برای صیادی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any fish that is commonly caught for sport.

جمله های نمونه

1. She has been big game fishing off the coast of Kenya.
[ترجمه گوگل]او در حال ماهیگیری شکارهای بزرگ در سواحل کنیا بوده است
[ترجمه ترگمان]او یک بازی بزرگ ماهیگیری در ساحل کنیا بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It also doubles as light tackle for smaller game fish.
[ترجمه گوگل]همچنین به عنوان یک تکل سبک برای ماهی های شکار کوچکتر عمل می کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین به عنوان ابزار سبک برای ماهی بازی کوچک تر هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. North American food and game fish.
[ترجمه گوگل]غذای آمریکای شمالی و ماهی بازی
[ترجمه ترگمان]غذای آمریکای شمالی و ماهی شکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. North American freshwater food and game fish (Micropterus salmoides), mostly grayish black with a dark irregular stripe along each side and a large upper jaw extending past the eye.
[ترجمه گوگل]غذای آب شیرین آمریکای شمالی و ماهی بازی (Micropterus salmoides)، عمدتاً سیاه مایل به خاکستری با نوار نامنظم تیره در امتداد هر طرف و فک بالایی بزرگ که از جلوی چشم امتداد دارد
[ترجمه ترگمان]ماهی آب شیرین آمریکای شمالی و ماهی game (Micropterus salmoides)که اغلب به رنگ سیاه مایل به خاکستری در امتداد هر دو سو و فک بالایی بالایی که از چشم عبور می کنند، سیاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. European freshwater game fish with a thick spindle - shaped body.
[ترجمه گوگل]ماهی بازی آب شیرین اروپایی با بدنه دوکی ضخیم
[ترجمه ترگمان]ماهی بازی آب شیرین اروپایی با بدن spindle ضخیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pacific food and game fish marked with dark blue vertical stripes.
[ترجمه گوگل]غذای اقیانوس آرام و ماهی های شکاری که با خطوط عمودی آبی تیره مشخص شده اند
[ترجمه ترگمان]غذاهای اقیانوس آرام و ماهی پرورشی با نوارهای افقی آبی تیره علامت گذاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A food and game fish ( Caranx hippos ) of warm seas, having a laterally compressed silvery body.
[ترجمه گوگل]یک ماهی غذا و شکار (Caranx hippos) از دریاهای گرم، دارای بدنه نقره‌ای به صورت جانبی
[ترجمه ترگمان]یک اسب آبی دریایی (اسب آبی)از دریاهای گرم با داشتن یک جسم نقره ای متراکم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A voracious food and game fish(Pomatomus saltatrix) of temperate and tropical waters of the Atlantic and Indian oceans.
[ترجمه گوگل]غذای حریص و ماهی شکار (Pomatomus saltatrix) از آبهای معتدل و گرمسیری اقیانوس اطلس و هند
[ترجمه ترگمان]غذای بسیار حریص و ماهی پرورشی (Pomatomus saltatrix)از آب های گرم و استوایی اقیانوس اطلس و اقیانوس هند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A large food and game fish ( Rachycentron canadum ) of tropical and subtropical seas.
[ترجمه گوگل]ماهی بزرگ غذا و شکار (Rachycentron canadum) دریاهای گرمسیری و نیمه گرمسیری
[ترجمه ترگمان]یک ماهی بزرگ و ماهی پرورشی (Rachycentron canadum)از دریاهای استوایی و نیمه استوایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A marine food and game fish ( Cynoscion regalis ) of North American Atlantic waters.
[ترجمه گوگل]یک غذای دریایی و ماهی شکار (Cynoscion regalis) آبهای اقیانوس اطلس آمریکای شمالی
[ترجمه ترگمان]یک غذای دریایی و ماهی پرورشی (Cynoscion regalis)از آب های اقیانوس اطلس شمالی آمریکا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The three islands have distinctive characteristics with the best of the game fishing being on South Uist.
[ترجمه گوگل]این سه جزیره دارای ویژگی های متمایزی هستند که بهترین ماهیگیری در بازی در South Uist است
[ترجمه ترگمان]این سه جزیره دارای ویژگی های متمایزی نسبت به بازی ماهیگیری در آفریقای جنوبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Subsequently, barbel fishing went through a slack period when interest was lost through an increased enthusiasm for game fishing.
[ترجمه گوگل]متعاقباً، ماهیگیری با هالتر یک دوره سستی را پشت سر گذاشت که علاقه به دلیل افزایش اشتیاق برای ماهیگیری شکار از بین رفت
[ترجمه ترگمان]پس از آن، ماهیگیری در یک دوره رکود، زمانی که علاقه به دلیل افزایش اشتیاق برای ماهی گیری از بین رفت، گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A North American perch (Perca flavescens) having golden yellow sides marked by broad, dark vertical bars, much valued as a food and game fish.
[ترجمه گوگل]سوف آمریکای شمالی (Perca flavescens) با اضلاع زرد طلایی که با میله‌های عمودی تیره و پهن مشخص شده‌اند و به عنوان یک غذا و ماهی بازی ارزش زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]ماهی شمالی آمریکای شمالی (Perca flavescens)دارای دو طرف زرد طلایی است که به اندازه یک ماهی و ماهی سیاه به رنگ قرمز تیره شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This method is often used when fishing for big game fish such as marlin and tuna.
[ترجمه گوگل]این روش اغلب هنگام صید ماهی های شکار بزرگ مانند مارلین و تن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این روش اغلب زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که ماهی صید بزرگ مانند ماهی marlin و ماهی تن ماهی صید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

game fish ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: ماهی صید
تعریف: هرنوع ماهی دریایی یا رودخانه ای که برای خوردن یا تفریح و ورزش صید می شود

بپرس