galley

/ˈɡæli//ˈɡæli/

معنی: اشپزخانه، رانکا، رامکا
معانی دیگر: (تا اواخر قرون وسطی) گالی (که کشتی دراز و کم ارتفاعی بود با بادبان و همچنین دو ردیف پارو که توسط تبهکاران یا بردگان به حرکت در آورده می شد)، (در کشتی و هواپیما) آشپزخانه، آشپزخانه ی تنگ و کوچک، (انگلیس) قایق پارویی بزرگ، کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی، در چاپخانه نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی، در کشتی اشپزخانه

جمله های نمونه

1. She pied a galley.
[ترجمه گوگل]او یک گالری را پایش کرد
[ترجمه ترگمان]یک کشتی جنگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fire extinguishers are stored in the galley.
[ترجمه گوگل]کپسول های آتش نشانی در گالی ذخیره می شوند
[ترجمه ترگمان]کپسول آتش نشانی در کشتی نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hearing a slight, but significant noise from the galley, Richard courteously excused himself.
[ترجمه گوگل]ریچارد با شنیدن صدای خفیف اما قابل توجهی از آشیانه، مودبانه خود را توجیه کرد
[ترجمه ترگمان]ریچارد با شنیدن صدای آهسته اما قابل توجه از جبر کار عذر خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He kept his temper and signalled the other galley to turn to the shore at Drimnin, to do the repairs.
[ترجمه گوگل]او خشم خود را حفظ کرد و به گالری دیگر اشاره کرد که برای انجام تعمیرات به ساحل دریمنین بپیوندد
[ترجمه ترگمان]او خشمش را نگه داشت و به کشتی دیگر اشاره کرد که به ساحل Drimnin برود و تعمیرات را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Galley cut the deficit in half at 7: 13 on their third power play.
[ترجمه گوگل]گالی در سومین بازی قدرتی خود نتیجه را با نتیجه 7:13 به نصف کاهش داد
[ترجمه ترگمان]Galley کسری را در ساعت ۷: ۱۳ بر روی سومین بازی قدرت خود قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The galley was well-armed and it was unlikely that Sir James would give any assistance.
[ترجمه گوگل]گالی به خوبی مسلح بود و بعید بود که سر جیمز کمکی بکند
[ترجمه ترگمان]کشتی به خوبی مسلح بود و بعید بود سر جیمز کمکی به او بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On his left was the galley, a tiny kitchen gleaming with stainless steel.
[ترجمه گوگل]در سمت چپ او، آشپزخانه کوچکی بود که با فولاد ضد زنگ می درخشید
[ترجمه ترگمان]در سمت چپش کشتی، آشپزخانه کوچکی با استیل بدون لک برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Page proofs the stage following galley proofs, in which pages are made up and paginated.
[ترجمه گوگل]صفحه مرحله بعد از اثبات های گالی را اثبات می کند، که در آن صفحات ساخته و صفحه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]صفحه، صحنه را به دنبال اعمال شاقه، که در آن صفحات ساخته و پرداخته می شود، به اثبات می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Critical reading of galley proofs by outside expert consultants.
[ترجمه گوگل]خوانش انتقادی شواهد گالی توسط مشاوران متخصص خارجی
[ترجمه ترگمان]مطالعه انتقادی در مورد جبر کاری توسط مشاوران متخصص خارجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I moved into the galley and fired up the grill.
[ترجمه گوگل]به داخل آشیانه رفتم و کوره را روشن کردم
[ترجمه ترگمان]به آشپزخانه رفتم و کباب را آتش زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If Fen entered the galley for any reason, the curtain was not sufficient barrier to muffle the sound of sobbing.
[ترجمه گوگل]اگر فن به هر دلیلی وارد گالری می شد، پرده سد کافی برای خفه کردن صدای هق هق نبود
[ترجمه ترگمان]اگر Fen به هر دلیلی داخل کشتی می شد، پرده کافی نبود تا صدای هق هق گریه اش را خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Trent dropped down into the galley and took his time searching out a tin of ginger biscuits.
[ترجمه گوگل]ترنت به داخل آشیانه رفت و وقت خود را صرف جستجوی یک قوطی بیسکویت زنجبیلی کرد
[ترجمه ترگمان]ترنت به آشپزخانه رفت و زمان او را با جست و جوی بیسکوییت زنجبیلی خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Instead, she made good her escape, bolting the galley door so that he could not follow her.
[ترجمه گوگل]در عوض، او موفق به فرار شد و درب گالن را محکم کرد تا او نتواند او را تعقیب کند
[ترجمه ترگمان]به جای آن، فرار کرد و در را به کناری کشید تا او را دنبال نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Passing from galley to main cabin, she stopped short.
[ترجمه گوگل]در حال عبور از گالی به کابین اصلی، کوتاه ایستاد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که از کشتی به کابین اصلی می گذشت، ناگهان ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A man stood in the tiny galley.
[ترجمه گوگل]مردی در گالی کوچک ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]مردی در آشپزخانه کوچک ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشپزخانه (اسم)
cookery, kitchen, galley

رانکا (اسم)
galley

رامکا (اسم)
galley

انگلیسی به انگلیسی

• type of ship propelled mainly by oars; ship's kitchen; tray to hold type that has been set (printing); galley proof
a galley is a kitchen in a ship or an aircraft.

پیشنهاد کاربران

1 -
( in the past ) a long, low ship with sails that was usually rowed by prisoners or slaves
( در گذشته ) یک کشتی بلند و کم ارتفاع با بادبان هایی که معمولاً توسط زندانیان یا برده ها پارو زده می شد
...
[مشاهده متن کامل]

a galley slave
2 -
a kitchen in a ship or aircraft
یک آشپزخانه در یک کشتی یا هواپیما

galleygalleygalley
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/galley
گالی
نوعی کشتی باستانی با بدنه دراز و باریک و عمق کم
اطلاعات بیشتر:
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/گالی_(کشتی_باستانی)
1. یک نوع کشتی باستانی با طول بلند و عرض کوتاه.
2. آشپزخانه ی کشتی یا هواپیما.
کم
اندک
کوچک
galley kitchen به آشپزخانه های تنگ و کوچک هم اشاره می کنه.
[پذیرش مقالات] مقاله به صورت اینترنتی پذیرفته شده، گواهی چاپگر به شکل نوارهای تک ستونی بلند، نه به صورت برگه یا صفحه.
galley ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: غذاخانه
تعریف: محل مشخصی در داخل هواپیما برای نگهداری و ارائۀ مواد غذایی و انواع نوشیدنی
قایق پارویی باریک و دراز . این قایق ها دارای بادبان هم بودند که در صورت وجود بادهای موافق استفاده می شدند. ولی عمده نیروی محرکه آنه پاروهایی بودند که توسط برده ها کار می کردند.
گَمی به ترکی
Shallow, long and slender ships propelled by rowing. The rowers were usually slaves and used for war or piracy
...
[مشاهده متن کامل]

کشتی دراز و کم ارتفاعی بود با بادبان و همچنین دو ردیف پارو که توسط تبهکاران یا بردگان به حرکت در آورده می شد
( Galley ) [اصطلاح دریانوردی]آشپزخانه کشتی

بپرس