galilean

/ˌɡæləˈliːən//ˌɡæləˈliːən/

معنی: جلیلی، وابسته به گالیله
معانی دیگر: وابسته به ناحیه ی جلیل در فلسطین، (قدیمی) مسیحی، وابسته به گالیله (منجم ایتالیایی)

جمله های نمونه

1. Maxwell's theory, as well as the Galilean and Lorentz transformations are also discussed.
[ترجمه گوگل]نظریه ماکسول، و همچنین تبدیل گالیله و لورنتس نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]نظریه ماکسول، همچنین as و تبدیلات لورنتس نیز مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This may represent the Galilean form of the expression, and, if so, would be all the more evidential.
[ترجمه گوگل]این ممکن است بیانگر شکل گالیله ای باشد، و اگر چنین باشد، بیش از پیش گواه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این ممکن است شکل جلیل بیان را نشان دهد، و اگر چنین است، همه چیز evidential خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Electromagnetic theory does not conform to Galilean relativity.
[ترجمه گوگل]نظریه الکترومغناطیسی با نسبیت گالیله مطابقت ندارد
[ترجمه ترگمان]نظریه الکترومغناطیسی با نسبیت گالیله همخوانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this paper, a new cylindric transmission Galilean telescopic system is presented.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، یک سیستم تلسکوپی گالیله انتقال استوانه ای جدید ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک سیستم تلسکوپی انتقال cylindric new Galilean ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jupiter's four major moons – called the Galilean moons – are pretty easy to see.
[ترجمه گوگل]دیدن چهار قمر اصلی مشتری - به نام قمرهای گالیله - بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]چهار قمر بزرگ مشتری - به نام ماه های گالیله - بسیار آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's a Galilean thermometer on his desk and Einstein memorabilia in every corner.
[ترجمه گوگل]روی میزش یک دماسنج گالیله ای و در هر گوشه اش یادگاری های اینشتین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک دماسنج جیوه ای در پشت میزش و memorabilia انیشتین در هر گوشه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A generalized Galilean transformation deserves more investigation.
[ترجمه گوگل]یک تبدیل گالیله ای تعمیم یافته سزاوار بررسی بیشتر است
[ترجمه ترگمان]یک تبدیل عمومی Galilean نیازمند تحقیقات بیشتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On hearing this, Pilate asked if the man was a Galilean.
[ترجمه گوگل]با شنیدن این سخن، پیلاطس پرسید که آیا آن مرد گالیله ای است؟
[ترجمه ترگمان]پس از شنیدن این سخنان، پی لات از او پرسید که آیا این مرد Galilean است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Haven't I seen you in the company of the Galilean?
[ترجمه گوگل]آیا تو را در جمع مردم گالیله ندیدم؟
[ترجمه ترگمان]مگه من تو رو توی شرکت \"Galilean\" ندیده بودم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And when Pilate heard this, he asked whether the man was a Galilean.
[ترجمه گوگل]و چون پیلاطس این را شنید، پرسید که آیا آن مرد گالیله ای است؟
[ترجمه ترگمان]و وقتی پی لات این را شنید، از او پرسید که آیا این مرد یک Galilean است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When Pilate heard it, he asked whether the man was a Galilean.
[ترجمه گوگل]وقتی پیلاطس آن را شنید، پرسید که آیا آن مرد جلیلیایی است؟
[ترجمه ترگمان]وقتی پی لات آن را شنید از او پرسید که آیا این مرد یک Galilean است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lk . 23:6 And when Pilate heard this, he asked whether the man was a Galilean.
[ترجمه گوگل]Lk 23:6 و چون پیلاطس این را شنید، پرسید که آیا آن مرد جلیلیه است؟
[ترجمه ترگمان]Lk و وقتی پی لات این را شنید، از او پرسید که آیا این مرد یک Galilean است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلیلی (صفت)
galilean

وابسته به گالیله (صفت)
galilean

انگلیسی به انگلیسی

• resident of galilee (area in northern israel); one who is of the christian faith
jesus (of christianity)
of or pertaining to the galilee (area in northern israel); of or pertaining galileo or his theories (italian physicist and astronomer)

پیشنهاد کاربران

بپرس