gain on


(در مسابقه یا کشمکش و غیره) به حریف نزدیک شدن (از نظر امتیاز)

جمله های نمونه

1. What you lose on the swings you gain on the roundabouts.
[ترجمه گوگل]آنچه را که در چرخش ها از دست می دهید، در میدان ها به دست می آورید
[ترجمه ترگمان]چیزی که تو در the از دست میدی توی \"roundabouts\" بدست میاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Mercedes began to gain on the van.
[ترجمه گوگل]مرسدس بنز شروع به سود بردن در ون کرد
[ترجمه ترگمان]مرس ده سوار ون شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is impossible for a small company to gain on the big firms while business is so inactive.
[ترجمه گوگل]برای یک شرکت کوچک غیرممکن است که از شرکت های بزرگ سود ببرد در حالی که تجارت بسیار غیرفعال است
[ترجمه ترگمان]برای یک شرکت کوچک امکان پذیر است که شرکت های بزرگ را به دست آورد در حالی که کسب وکار بسیار غیر فعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What you gain on the swings you may lose on the roundabouts.
[ترجمه گوگل]آنچه را که در چرخش ها به دست می آورید ممکن است در میدان ها از دست بدهید
[ترجمه ترگمان]چیزی که می توانید روی تاب مقاومت کنید می توانید روی the از دست بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What you gain on the swings you'll probably lose on the roundabouts.
[ترجمه گوگل]آنچه را که در تاب به دست می آورید، احتمالاً در میدان ها از دست خواهید داد
[ترجمه ترگمان]چیزی که به دست می آورید احتمالا روی the از دست خواهید رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He continued to gain on the rest of the runners.
[ترجمه گوگل]او به سود بقیه دوندگان ادامه داد
[ترجمه ترگمان]او ادامه داد تا بقیه دوندگان را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is impossible for a small company to gain on the big one while business is so inactive.
[ترجمه گوگل]برای یک شرکت کوچک غیرممکن است که در شرکت بزرگ سود کند در حالی که تجارت بسیار غیرفعال است
[ترجمه ترگمان]برای یک شرکت کوچک امکان پذیر نیست در حالی که کسب وکار بسیار غیر فعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As he slithers across the mud I gain on him.
[ترجمه گوگل]همانطور که او روی گل و لای می لغزد، من به سمت او می روم
[ترجمه ترگمان]وقتی او از میان گلی که به او دست پیدا کردم می لغزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Matthews said it will record an undisclosed gain on the sale in the quarter ending March 3
[ترجمه گوگل]متیوز گفت که در سه ماهه منتهی به 3 مارس، سود نامعلومی از فروش ثبت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]متیوز اظهار داشت که در پایان ماه مارس در پایان ماه مارس، یک افزایش نامشخص در فروش را ثبت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Soymeal followed soybeans with a 2% gain on the day with firmness in the cash market the key factor.
[ترجمه گوگل]آرد سویا پس از سویا با افزایش 2 درصدی در روز همراه شد و عامل کلیدی آن استحکام در بازار نقدی بود
[ترجمه ترگمان]Soymeal با افزایش ۲ درصدی در روز با ثبات در بازار نقدینگی عامل کلیدی را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After - tax gain on disposal of fixed assets transferred to additional paid-in capital.
[ترجمه گوگل]سود پس از مالیات از واگذاری دارایی های ثابت که به سرمایه پرداخت شده اضافی منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]پس از افزایش مالیات بر دفع دارایی های ثابت به سرمایه پرداختی دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To gain on or get ahead of ( a sailing vessel ).
[ترجمه گوگل]به دست آوردن یا جلو افتادن از (کشتی بادبانی)
[ترجمه ترگمان]به دست آوردن و یا به دست آوردن جلوتر از (یک کشتی بادبانی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Get up early, Grind out hardy, Gain on success.
[ترجمه گوگل]زود از خواب بیدار شوید، سرسخت کار کنید، با موفقیت به دست آورید
[ترجمه ترگمان]زود از خواب بیدار شوید، با سرسختی از خواب بیدار شوید و به موفقیت برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Get up early grind out hardy, Gain on success.
[ترجمه گوگل]زود از خواب بیدار شوید و سرسخت کار کنید، با موفقیت به دست آورید
[ترجمه ترگمان]زود بیدار شوید و به موفقیت برسید، به موفقیت برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• catch up with, get nearer, overtake, approach

پیشنهاد کاربران

نزدیک شدن به ( مقصود )
دست پیدا کردن به ( مقصود )

بپرس