good for nothing


بی فایده، به درد نخور، بی ارزش، آدم بیکاره، آدم پلید، آدم پست، بی وجود، بی معنی، ادم بی وجود، ادم بی معنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having little value; worthless; useless.
متضاد: valuable, worthwhile
مشابه: useless, worthless
اسم ( noun )
• : تعریف: one considered to be worthless or of little use.

جمله های نمونه

1. an impolite and good-for-nothing boy
. . . پسر بی ادب و بی هنری

2. You're just a good for nothing bum!
[ترجمه گوگل]شما فقط یک ادم بیکار و تنبل خوب برای هیچ چیز هستی!
[ترجمه ترگمان]تو فقط واسه هیچی مفت خور نیستی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Great trees are good for nothing but shade.
[ترجمه مهری] درختان بزرگ جزسایه هیچرچیزندارند
|
[ترجمه گوگل]درختان بزرگ جز سایه برای هیچ چیز مفید نیستند
[ترجمه ترگمان]درخت های بزرگ برای هیچ چیز جز سایه خوب نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You're good for nothing.
[ترجمه AloK] به درد لای جرز دیوار هم نمیخوری!
|
[ترجمه گوگل]تو برای هیچی خوب نیستی
[ترجمه ترگمان]تو برای هیچی خوب هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No, he's good for nothing.
[ترجمه گوگل]نه، او برای هیچ چیز خوب نیست
[ترجمه ترگمان]نه، برای هیچ چیز خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are never drunk one day and good for nothing the next.
[ترجمه گوگل]آنها هرگز یک روز مست نیستند و روز دیگر هیچ سودی ندارند
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز یک روز را مست نمی کنند و برای هیچ چیز دیگر خوب نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was good for nothing now except navvy work, and his broken nose and swollen ear were against him even in that.
[ترجمه گوگل]او اکنون به جز کار نیروی دریایی برای هیچ چیز خوب نبود و بینی شکسته و گوش متورمش حتی در این مورد مخالف او بود
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر به جز navvy کار نمی کرد، و بینی شکسته و گوش ورم کرده او حتی در این کار با او مخالف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The punishment of criminals should be of use; when a man is hanged he is good for nothing. Voltaire
[ترجمه گوگل]مجازات مجرمان باید مفید باشد وقتی مردی به دار آویخته می شود هیچ سودی ندارد ولتر
[ترجمه ترگمان]مجازات جنایتکاران باید مورد استفاده قرار گیرد؛ زمانی که یک مرد به دار آویخته شود، برای هیچ چیز خوب نیست ول تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This was Game indeed to us, but this was no Food, and I was very sorry to lose three Charges of Powder and Shot upon a Creature that was good for nothing to us.
[ترجمه گوگل]این واقعاً برای ما بازی بود، اما این غذا نبود، و من بسیار متاسفم که سه بار پودر و شلیک به موجودی را که برای ما مفید نبود از دست دادم
[ترجمه ترگمان]این بازی در واقع برای ما بازی بود، اما این غذا نبود، و من خیلی متاسف بودم که سه مرتبه پودر باروت را از دست بدهم و به موجودی که برای ما هیچ ارزشی نداشت، از دست بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• worthless, useless; useless person
a good-for-nothing is a lazy or irresponsible person.

پیشنهاد کاربران

[NOUN]
آدم بدردنخور و بی ارزش - فرد بی بخار و بی خاصیت - آدم از زیر کار دررو - وظیفه نشناس
SYN: slacker - lazybones - ne'er - do - well
- good - for - nothing
noun informal
a person who is lazy and not helpful or useful
...
[مشاهده متن کامل]

a person who is thought of as worthless
💠 . . . where were you?
With Alex.
You had no right!
So you leave me and go off?
What happened?
What happened, you good for nothing! I've been waiting for three hours, I'm starving.
Did you bring something?
No nothing.
تا حالا کجا بودی؟
با الکس رفته بودم.
غلط کردی!
مثلاً تو عصاکش منه بدبختی؟
ولم میکنی و میری؟
حالا چی شده توئم؟
حالا چی شده، نامرد!
سه ساعته اینجا منتظرتم، دارم از گشنگی میمیرم.
حالا چی گیرت اومد؟
هیچی.
💠 She’s a lazy good - for - nothing.
- a lazy, feckless person.
💠 Ian’s a stupid good - for - nothing.
▪️▪️▪️
[ADJECTIVE]
بدردنخور - بی خاصیت - بی مسئولیت و تنبل
SYN: worthless - useless - irresponsible - of no use or value
- not helpful or useful
- If you describe someone as good - for - nothing, you think that they are lazy or irresponsible.
- a good - for - nothing person is lazy and useless
💠 . . . a good - for - nothing fourteen - year - old son who barely knows how to read and count.
💠 his good - for - nothing son

چرااین کلمه رو لباسهای مردانه چاپ شده
بی مصرف
بی خاصیت
به درد نخور
ب درد نخور
حیف نون

محترمانه کلمه پفیوز است که به معنای پپه، پخمه و مانند آن است.
آدمی که به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره
*بی عرضه،
*آشغال،
*به درد نخور،
*بی مسئولیت.
بی خاصیت
الکی خوش

بپرس