goof

/ˈɡuːf//ɡuːf/

معنی: شخص احمق و کودن، ادم ساده، خیط و پیت کردن، خطا کردن، از کار طفره رفتن
معانی دیگر: اشتباه کردن، (عامیانه) گاف کردن، (معمولا با: off یا around) اتلاف وقت کردن، وظیفه نشناسی کردن، ول گشتن، آدم ساده لوح، آدم خر، آدم زودباور، اشتباه (احمقانه)، گاف، سهو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a foolish mistake; blunder.
مشابه: blooper, blunder

(2) تعریف: a foolish or stupid person.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: goofs, goofing, goofed
• : تعریف: (informal) to make a mistake; blunder.
مشابه: blunder, err, fault, foul up, mistake, slip
فعل گذرا ( transitive verb )
عبارات: goof off, goof around
• : تعریف: (informal) to do (something) in a poor or foolish manner; fail at (often fol. by up).
مشابه: muff

جمله های نمونه

1. instead of studying he used to goof off
به جای مطالعه اوقات خود را به بطالت می گذراند.

2. Sorry, that was a bit of a goof on my part!
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش، از طرف من کمی مسخره بود!
[ترجمه ترگمان] ببخشید، این یه اشتباه از طرف من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But was it, in fact, a hideous goof?
[ترجمه گوگل]اما آیا این در واقع یک احمق زشت بود؟
[ترجمه ترگمان]اما در واقع، یه اشتباه زشت بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The goof could cost the city $5 million.
[ترجمه گوگل]این مزخرف می تواند برای شهر 5 میلیون دلار هزینه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که این شهر ۵ میلیون دلار هزینه در بر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I made a real goof by forgetting his name.
[ترجمه گوگل]من با فراموش کردن نام او واقعاً مسخره کردم
[ترجمه ترگمان]یه اشتباه واقعی کردم که اسمش رو فراموش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Guys play basketball, goof off, gamble, hang out, argue and ignore their women.
[ترجمه گوگل]پسرها بسکتبال بازی می کنند، مسخره می کنند، قمار می کنند، می نشینند، بحث می کنند و زنان خود را نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان]بچه ها بسکتبال بازی میکردن، شوخی میکردن، قمار میکردن، جر و بحث میکردن و زنا رو نادیده میگیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A nice goof is to hide it altogether by positioning your pointer on its top edge and dragging down.
[ترجمه گوگل]یک مزخرف خوب این است که با قرار دادن نشانگر خود روی لبه بالایی آن و کشیدن به پایین آن را به طور کامل پنهان کنید
[ترجمه ترگمان]یک اشتباه خوب این است که با قرار دادن نشان گر بر روی لبه فوقانی آن و کشیدن آن روی هم رفته آن را مخفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They just goof around, roll around on the floor and fight.
[ترجمه گوگل]آنها فقط مسخره می کنند، روی زمین می غلتند و دعوا می کنند
[ترجمه ترگمان]، اونا شوخی کردن دور و بر زمین می چرخند و مبارزه میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You'll get fired if you goof off too much at work.
[ترجمه گوگل]اگر در محل کار زیاد مسخره کنید، اخراج خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر زیاد کار کنی اخراج میشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I told him not to goof around.
[ترجمه گوگل]من به او گفتم که این اطراف را مسخره نکند
[ترجمه ترگمان] بهش گفتم اشتباه نکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My best friend win the high school senior goof - off award.
[ترجمه گوگل]بهترین دوست من برنده جایزه سال آخر دبیرستان شد
[ترجمه ترگمان]بهترین دوست من جایزه دبیرستان را برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If someone wants to goof off, they go to the goof-off area, which should be a different place.
[ترجمه گوگل]اگر کسی بخواهد مسخره کند، به منطقه گوف آف می رود، که باید جای دیگری باشد
[ترجمه ترگمان]اگر کسی بخواهد کار را خراب کند، به منطقه غیرفعال تبدیل می شوند که باید مکان متفاوتی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Children or young people often goof off.
[ترجمه گوگل]کودکان یا جوانان اغلب مسخره می کنند
[ترجمه ترگمان]کودکان یا جوانان اغلب اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Don't goof up. This plan is very important.
[ترجمه گوگل]مسخره نکن این طرح بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان] اشتباه نکن این نقشه خیلی مهمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Uh, oh ! I goof it up again!
[ترجمه گوگل]اوه، اوه! من دوباره آن را مسخره کردم!
[ترجمه ترگمان]! اوه، اوه! دوباره goof کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شخص احمق و کودن (اسم)
goof

ادم ساده (اسم)
innocent, goof, lamb

خیط و پیت کردن (فعل)
founder, flush, bring out, muff, rouge, goof, spin, snow under

خطا کردن (فعل)
mistake, overshoot, miss, sin, make an error, bungle, goof, err

از کار طفره رفتن (فعل)
goof

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) stupid person, fool; stupid mistake, blunder
(slang) make a stupid mistake, make a mess of; waste time; act in a playful or foolish manner
if you goof, you make a foolish mistake; an informal word.
a goof is a foolish person, especially someone who is easily deceived; used in american english; an informal word.
when someone goofs off, they waste time.

پیشنهاد کاربران

verb mainly US informal
to make a silly mistake
عمدتاً انگلیسی امریکایی، غیر رسمی
انجام دادن یک اشتباه احمقانه
If Tom hadn't goofed and missed that shot, we'd have won the game.
She goofed her lines ( = said the words in the play wrong ) .
...
[مشاهده متن کامل]

The governor showed up and no one was there to meet him – somebody goofed!
Synonyms;
blunder
boob/ UK informal

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/goof
کودَن
سوتییدن =
م. ث
اینقدر سوتییدن هاش مسخره بود که ما روده پُر شدیم از خنده.
گافیدن =
م. ث
بعد از این که اونطوری گافیدی تو برنامه قبلی، چطوری میتونی بازم بیای جلوی دوربین؟
Making goof
سوتی دادن
Tarzan starts to goof around.
تارزان شروع به کارهای احمقانه می کند.
سوتی دادن
1. ترک کردن یک مکان به منظور انجام کاری
2. به صدا درآمدن ( ساعت یا آلارم )
3. از کار افتادن یا خاموش شدن ( دستگاه یا لامپ )
4. منفجر شدن، ترکیدن
Make a sudden loud noise

بپرس