gdi

جمله های نمونه

1. For gasoline direct injection(GDI) engines, the fuel is required to be injected into the cylinder near the end of the compression stroke to realize the stratified charge combustion at part load.
[ترجمه گوگل]برای موتورهای تزریق مستقیم بنزین (GDI)، سوخت باید به سیلندر در نزدیکی انتهای کورس تراکم تزریق شود تا احتراق بار طبقه بندی شده در بار جزئی محقق شود
[ترجمه ترگمان]برای تزریق مستقیم بنزینی (GDI)، سوخت مورد نیاز است تا به سیلندر نزدیک انتهای خط فشار تزریق شود تا متوجه احتراق لایه بندی شده در بار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gross domestic investment - GDI: Outlays for additions to the fixed assets of the economy plus the net value of inventory changes.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری ناخالص داخلی - GDI: هزینه های اضافی برای دارایی های ثابت اقتصاد به اضافه ارزش خالص تغییرات موجودی
[ترجمه ترگمان]تولید ناخالص داخلی - GDI: outlays برای افزودن به دارایی های ثابت اقتصاد به اضافه ارزش خالص تغییرات موجودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. GDI is a global, there is no geographical restrictions.
[ترجمه گوگل]GDI جهانی است، هیچ محدودیت جغرافیایی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]GDI یک جهانی است، هیچ محدودیت جغرافیایی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An alternative measure, gross domesticincome (GDI), should, in theory, be identical to GDP.
[ترجمه گوگل]یک معیار جایگزین، درآمد ناخالص داخلی (GDI)، در تئوری باید با تولید ناخالص داخلی یکسان باشد
[ترجمه ترگمان]یک معیار جایگزین، domesticincome ناخالص (GDI)، باید در تئوری با تولید ناخالص داخلی یک سان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Database access, using GDI to generate, reports, printouts, a good.
[ترجمه گوگل]دسترسی به پایگاه داده، استفاده از GDI برای تولید، گزارش ها، پرینت ها، یک محصول خوب
[ترجمه ترگمان]دسترسی به پایگاه داده، با استفاده از GDI برای تولید، گزارش ها، نتایج چاپی، یک خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Probability suggests she will return to the GDI medical colony near Provo, or enter the underground railroad here, near New Detroit. The decision is yours, Commander Slavik.
[ترجمه گوگل]احتمال می‌رود که او به مستعمره پزشکی GDI در نزدیکی Provo بازگردد یا وارد راه‌آهن زیرزمینی در اینجا، نزدیک نیو دیترویت شود تصمیم با شماست، فرمانده اسلاویک
[ترجمه ترگمان]احتمال این وجود دارد که او به مجتمع پزشکی GDI در نزدیکی Provo بازگردد و یا در اینجا، نزدیک دیترویت، به خط آهن زیرزمینی وارد شود این تصمیم شما، فرمانده Slavik است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. GDI + provides three line join styles: miter, bevel, and round.
[ترجمه گوگل]GDI + سه سبک اتصال خط را ارائه می دهد: میتر، مخروطی و گرد
[ترجمه ترگمان]GDI + سه خط تولید را فراهم می کند: تاج، bevel، و گرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. More complex regions can be stored internally in GDI as a series of scan lines derived from the original definition of the region.
[ترجمه گوگل]مناطق پیچیده تر را می توان به صورت داخلی در GDI به عنوان یک سری از خطوط اسکن که از تعریف اصلی منطقه مشتق شده اند ذخیره کرد
[ترجمه ترگمان]مناطق پیچیده تر را می توان به صورت داخلی در GDI به عنوان مجموعه ای از خطوط پویش که از تعریف اصلی منطقه مشتق شده اند، ذخیره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Beginning on the GDI mapping mode, the paper discusses the concepts, meaning and relation of view port based on logic coordinates and window based on device coordinates.
[ترجمه گوگل]با شروع حالت نقشه برداری GDI، این مقاله مفاهیم، ​​معنا و رابطه پورت دید را بر اساس مختصات منطقی و پنجره بر اساس مختصات دستگاه مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]با شروع از روش نگاشت GDI، این مقاله به بحث در مورد مفاهیم، معنا و رابطه پورت بر مبنای مختصات منطق و پنجره بر مبنای مختصات دستگاه می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The class provides member functions for device-context operations, working with drawing tools, type-safe graphics device interface (GDI) object selection, and working with colors and palettes.
[ترجمه گوگل]این کلاس توابع عضو را برای عملیات‌های زمینه دستگاه، کار با ابزارهای ترسیم، انتخاب شیء رابط دستگاه گرافیکی ایمن (GDI) و کار با رنگ‌ها و پالت‌ها فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]این کلاس وظایف عضوی را برای عملیات در زمینه ابزار فراهم می کند، کار با ابزار طراحی، رابط دستگاه گرافیک رایانه ای (GDI)انتخاب جسم، و کار با رنگ ها و پالت های موجود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "GDI and IE are certainly top of the list, but beyond that it's a toss-up," he said. "It's going to be difficult for people in the trenches to understand what to go after the first and second. "
[ترجمه گوگل]او گفت: «GDI و IE مطمئناً در صدر فهرست قرار دارند، اما فراتر از آن، این یک دستپاچگی است برای افرادی که در سنگر هستند سخت خواهد بود که بفهمند بعد از اول و دوم چه کاری باید انجام دهند "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" GDI و IE قطعا در صدر این لیست قرار دارند، اما فراتر از آن یک پرتاب برای مردم دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You should eventually delete all GDI objects that you create.
[ترجمه گوگل]در نهایت باید تمام اشیاء GDI را که ایجاد می کنید حذف کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید در نهایت همه GDI که ایجاد می کنید را حذف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Metafiles A metafile is a collection of GDI commands stored in a binary form.
[ترجمه گوگل]Metafiles Metafile مجموعه ای از دستورات GDI است که به صورت باینری ذخیره می شود
[ترجمه ترگمان]Metafiles مجموعه ای از فرمان های GDI است که در فرم باینری ذخیره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Luckily, the GDI were able to win one battle.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه GDI توانست در یک نبرد پیروز شود
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، GDI توانستند یک نبرد را برنده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Gasoline Direct Injection
موضوع: عمومی
در موتورهای احتراق داخلی، تزریق مستقیم بنزین یا GDI یک گونه متفاوت از تزریق سوخت می باشد که در موتورهای مدرن دو زمانه و چهار زمانه بنزینی استفاده شده است. در موتورهای GDI، بنزین تحت فشار بالا قرار داده شده و از طریق ریل مشترک سوخت مستقیماً به داخل محفظه احتراق هر سیلندر تزریق می شود. اما در تزریق چند نقطه ای سوخت معمولی، پاشش سوخت در منیفولد هوا، پشت سوپاپ ورودی یا در پورت سیلندر رخ می دهد. در برخی موارد،، تزریق مستقیم بنزین قادر است احتراق با پر کردن لایه بندی شد (احتراق خیلی رقیق) جهت بهبود راندمان سوخت و کاهش سطح انتشار آلاینده ها را در بار کم موتور ایجاد کند.

تخصصی

[خودرو] موتورهای Direct Injection میتسوبیشی.

انگلیسی به انگلیسی

• windows standard for representing graphic objects and transmitting them to output devices (monitors, printers, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس