fundamental particle


رجوع شود به: elementary particle

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an elementary particle.

جمله های نمونه

1. The fundamental particles of which matter is made are arranged in generations.
[ترجمه گوگل]ذرات بنیادی که ماده از آنها ساخته شده است در نسل ها مرتب می شوند
[ترجمه ترگمان]ذرات بنیادی ماده در نسل ها ترتیب داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each family contains four siblings: two fundamental particles known as quarks and two known as leptons.
[ترجمه گوگل]هر خانواده شامل چهار خواهر و برادر است: دو ذره بنیادی به نام کوارک و دو ذره به نام لپتون
[ترجمه ترگمان]هر خانواده دارای چهار خواهر و برادر است: دو ذرات بنیادی معروف به کوارک ها و two که به نام leptons شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Quarks are thought to be the fundamental particles from which matter, such as protons, is built.
[ترجمه گوگل]تصور می شود کوارک ها ذرات بنیادی هستند که ماده مانند پروتون ها از آنها ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که quarks ذرات بنیادی هستند که ماده، مانند پروتون، ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The positive energy develops into fundamental particle, and the negative energy develops into negative energy field.
[ترجمه گوگل]انرژی مثبت به ذره بنیادی تبدیل می شود و انرژی منفی به میدان انرژی منفی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]انرژی مثبت به ذره بنیادی تبدیل می شود و انرژی منفی به میدان انرژی منفی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They propose that each so-called fundamental particle actually contains a tiny, vibrating, one-dimensional loop of string.
[ترجمه گوگل]آنها پیشنهاد می کنند که هر ذره به اصطلاح بنیادی در واقع شامل یک حلقه ریسمان کوچک، ارتعاشی و تک بعدی است
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهاد می کنند که هر یک از این ذرات بنیادی در واقع شامل یک حلقه کوچک، لرزان و یک بعدی از رشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fundamental particle is the very fine clay particle composed of single crystal, and is the basic unit of mixed layer clays formed by one or several kinds of silicates with the sheet structure.
[ترجمه گوگل]ذره بنیادی ذرات رس بسیار ریز متشکل از تک کریستال است و واحد اصلی خاک های لایه ای مخلوط است که توسط یک یا چند نوع سیلیکات با ساختار ورقه ای تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]ذره بنیادی یک ذره خاک رس است که از یک بلور تشکیل شده است و یک واحد اصلی از رس لایه ای است که توسط یک یا چند نوع of با ساختار ورق شکل گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is doubtless true that at bottom the behaviour of a motor car is to be explained in terms of interactions between fundamental particles.
[ترجمه گوگل]بدون شک درست است که رفتار یک خودروی موتوری باید بر اساس برهمکنش بین ذرات اساسی توضیح داده شود
[ترجمه ترگمان]بدون شک این درست است که در پایین رفتار یک ماشین حرکتی از نظر فعل و انفعالات میان ذرات بنیادی توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The boundaries of physics constantly change as new discoveries are made, e. g. the discovery of new fundamental particles.
[ترجمه گوگل]با اکتشافات جدید، مرزهای فیزیک دائماً تغییر می کند g کشف ذرات بنیادی جدید
[ترجمه ترگمان]مرزه ای فیزیک به طور مداوم به عنوان کشفیات جدید تغییر می کنند گرم کشف ذرات بنیادی جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their layered form increases the photocell's efficiency in capturing photons, the fundamental particles of which light is made.
[ترجمه گوگل]شکل لایه ای آنها کارایی فتوسل را در گرفتن فوتون ها، ذرات بنیادی که نور از آنها ساخته شده است، افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل لایه لایه آن ها کارایی photocell را در جذب فوتون ها، ذرات بنیادی که نور ایجاد می شود، افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's a lot like a regular quark, only heavier, meaning it's composed of an even more fundamental particle the standard model doesn't account for.
[ترجمه گوگل]این بسیار شبیه یک کوارک معمولی است، فقط سنگین‌تر است، به این معنی که از ذره‌ای حتی بنیادی‌تر تشکیل شده است که مدل استاندارد آن را در نظر نمی‌گیرد
[ترجمه ترگمان]بسیار شبیه یک کوارک معمولی است، فقط سنگین تر است، به این معنی که از یک ذره اساسی تری تشکیل شده است که مدل استاندارد آن را توضیح نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gleick: Modern physics has begun to think of the bit—this binary choice—as the ultimate fundamental particle.
[ترجمه گوگل]گلیک: فیزیک مدرن شروع به فکر کردن به بیت - این انتخاب دوتایی - به عنوان ذره بنیادی نهایی کرده است
[ترجمه ترگمان]gleick: فیزیک مدرن شروع به فکر کردن به این انتخاب دوگانه - به عنوان یک ذره بنیادی نهایی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is one of the few examples of a fundamental particle being predicted in theory and later discovered by experiment.
[ترجمه گوگل]این یکی از معدود نمونه های ذره ای است که در تئوری پیش بینی شده و بعداً توسط آزمایش کشف شده است
[ترجمه ترگمان]این یکی از معدود نمونه های یک ذره بنیادی است که در نظریه پیش بینی می شود و بعدها با تجربه کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس