front burner


ارجحیت، سزاوارتری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) the state of top priority or principal consideration (usu. prec. by on the).

- Social reform is on the front burner in our state.
[ترجمه گوگل] اصلاحات اجتماعی در کشور ما در خط مقدم است
[ترجمه ترگمان] اصلاحات اجتماعی در خط مقدم دولت ما قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Now you are cooking on the front burner.
[ترجمه گوگل]اکنون روی مشعل جلویی آشپزی می کنید
[ترجمه ترگمان]حالا شما در حال پخت روی شعله جلو هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Anything that keeps education on the front burner is good.
[ترجمه گوگل]هر چیزی که آموزش را روی مشعل جلو نگه دارد خوب است
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که آموزش را بر روی شعله جلو نگه می دارد خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The work was moved to the front burner in order to meet deadlines.
[ترجمه گوگل]کار به منظور رعایت ضرب الاجل به مشعل جلو منتقل شد
[ترجمه ترگمان]این کار به منظور رفع محدودیت های زمانی به مشعل جلویی منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It helps to put an important issue back on the front burner.
[ترجمه گوگل]این کمک می کند تا یک مشکل مهم را به مشعل جلو بازگردانید
[ترجمه ترگمان]این کار به قرار دادن یک مساله مهم در شعله جلو کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But according to this article out Friday in the NYT, politicians should use exceeding caution before pushing the issue to the front burner.
[ترجمه گوگل]اما با توجه به این مقاله که روز جمعه در نیویورک تایمز منتشر شد، سیاستمداران باید قبل از اینکه موضوع را به مشعل جلو ببرند، بسیار احتیاط کنند
[ترجمه ترگمان]اما با توجه به این مقاله در روز جمعه در the، سیاستمداران باید قبل از اینکه این موضوع را به میدان جلوی وارد کنند از احتیاط بیشتری استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Global imbalances are back. Large and volatile capital flows, exchange rate pressures, rapidly growing excess reserves - all this is on the front burner once again.
[ترجمه گوگل]عدم تعادل جهانی بازگشته است جریان‌های بزرگ و بی‌ثبات سرمایه، فشارهای نرخ ارز، ذخایر مازاد به سرعت در حال رشد - همه اینها یک بار دیگر در مشعل اصلی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]عدم تعادل جهانی برگشته است جریان های سرمایه بزرگ و فرار، فشار نرخ ارز، افزایش سریع ذخایر اضافی - همه اینها یک بار دیگر در میدان جلوی آتش قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The committee has put consideration of that question on the front burner.
[ترجمه گوگل]کمیته بررسی این سوال را در مشعل جلو قرار داده است
[ترجمه ترگمان]این کمیته رسیدگی به این سوال را در میدان جلوی در نظر گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The birds-and-bees talk that parents tend to put off may have jumped to the front burner.
[ترجمه گوگل]صحبت های پرندگان و زنبورها که والدین تمایل دارند آن را به تعویق بیندازند، ممکن است به سمت مشعل جلو پریده باشند
[ترجمه ترگمان]زنبور عسل و زنبور صحبت می کنند که والدین تمایل دارند که آن را خاموش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the economy taking a tumble, things improving by some measures in Iraq and much attention riveted on the 2008 presidential race, Iraq has faded from the front burner.
[ترجمه گوگل]با سقوط اقتصاد، بهبود اوضاع با برخی اقدامات در عراق و توجه زیاد به رقابت های ریاست جمهوری سال 2008، عراق از صحنه محو شده است
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن اقتصاد در حال سقوط، چیزهایی که در عراق در حال بهبود هستند و توجه زیادی به نژاد ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ دارد، عراق از مشعل روبروی خود محو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With the global quest for long-term competitiveness assuming new urgency, education is on everyone's front burner.
[ترجمه گوگل]با توجه به تلاش جهانی برای رقابت درازمدت با فرض فوریت جدید، آموزش در خط مقدم همه است
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن تلاش جهانی برای رقابتی بلندمدت با فرض ضرورت جدید، آموزش در جلوی همه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Since you re a student, you should put your study on the front burner.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شما دانشجو هستید، باید مطالعه خود را روی مشعل جلو قرار دهید
[ترجمه ترگمان]از اونجایی که تو یه دانشجو هستی باید your رو روی the بذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس