forming


شکل دادن علوم مهندسى : شکل گیرى علوم هوایى : فرم کارى

جمله های نمونه

1. a few countries are forming a common market
چند کشور دارند بازار مشترک ایجاد می کنند.

2. One unexpected spin-off of the course was the forming of some really close friendships.
[ترجمه گوگل]یکی از نتایج غیرمنتظره این دوره، شکل گیری چند دوستی بسیار نزدیک بود
[ترجمه ترگمان]دور شدن غیرمنتظره این مسیر، تشکیل یک دوستی نزدیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Forming the pivot of the exhibition is a large group of watercolours.
[ترجمه گوگل]محور اصلی نمایشگاه را گروه بزرگی از آبرنگ تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]تشکیل محوری نمایشگاه گروه بزرگی از watercolours است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People began forming into little talkative groups.
[ترجمه گوگل]مردم شروع به تشکیل گروه های کوچک پرحرف کردند
[ترجمه ترگمان]افراد شروع به تشکیل گروه های کوچک پرگو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were in the process of forming a plan.
[ترجمه گوگل]آنها در حال تدوین برنامه بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال تشکیل یک برنامه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He would be given every latitude in forming a new government.
[ترجمه گوگل]برای تشکیل دولت جدید به او اجازه داده می شود
[ترجمه ترگمان]هر گونه عرض جغرافیایی را برای تشکیل دولت جدید به او می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cover the soup to stop a skin from forming.
[ترجمه گوگل]روی سوپ را بپوشانید تا از تشکیل پوست جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]سوپ را بپوشانید تا از تشکیل پوست جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What is the rule for forming plurals?
[ترجمه گوگل]قاعده تشکیل جمع چیست؟
[ترجمه ترگمان]قاعده تشکیل plurals چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By forming a coalition, the rebels and the opposition parties defeated the government.
[ترجمه گوگل]با تشکیل ائتلاف، شورشیان و احزاب مخالف دولت را شکست دادند
[ترجمه ترگمان]با تشکیل ائتلاف، شورشیان و احزاب مخالف دولت را شکست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Storm clouds are forming on the horizon.
[ترجمه گوگل]ابرهای طوفانی در افق در حال شکل گیری هستند
[ترجمه ترگمان]ابره ای طوفان در افق شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The new premier is forming his government mainly from young men.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر جدید دولت خود را عمدتاً از مردان جوان تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر جدید دولت خود را عمدتا از جوانان تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Heavy clouds were forming, presaging rain.
[ترجمه گوگل]ابرهای سنگینی در حال شکل گیری بودند و باران را پیش بینی می کردند
[ترجمه ترگمان]ابره ای سنگین در حال تشکیل بودند و باران می بارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Queues were already forming outside the theatre.
[ترجمه گوگل]از قبل صف‌هایی در خارج از تئاتر شکل می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]Queues در حال حاضر در خارج از تئاتر شکل گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stir the custard occasionally to prevent a skin forming.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از تشکیل پوست، کاسترد را گاهی هم بزنید
[ترجمه ترگمان]custard را به هم بزنید تا از تشکیل پوست جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] شکل دادن
[برق و الکترونیک] تشکیل دادن - شکل دهی اعمال ولتاژ به خازن الکترولیتی برای تشکیل اکسید دی الکتریک و تولید تغییر دائمی مورد نظر در مشخصه ی الکتریکی آن در هنگام ساخت.
[نساجی] شکل گیری - شکل دادن

انگلیسی به انگلیسی

• creating; being created, developing, taking shape

پیشنهاد کاربران

[در ترکیب بصورت پسوندی]
- زا ، - ساز
forming ( مهندسی بسپار )
واژه مصوب: شکل دهی 1
تعریف: فرایندی که در آن یک صفحۀ فلزی مسطح به قطعه ای سه بعدی تبدیل می شود
تشکیل دادن
تشکیل، شکل دهی، ساختن
از
تشکیل
راه رو
A corridor is a passage in a large building or on a train
شکل دهی
ریخت دهی ، ریخت سازی

بپرس