foremost

/ˈfɔːmoʊst//ˈfɔːməʊst/

معنی: بهترین، جلوترین، پیش ترین، در درجه نخست
معانی دیگر: (از نظر زمان یا مکان) نخست، اول، پیشاپیش، (رتبه و مقام) ارشد، سرشناس ترین، نخبه ترین، پیش نشین، سرور، از همه مهمتر، اول همه، قبل از هرچیز دیگر

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: first in time, place, or esp. rank.
مشابه: best, cardinal, first, forward, front, full-fledged, leading, predominant, preeminent, principal, supreme, top

- He is the foremost authority in his field.
[ترجمه گوگل] او سرآمدترین مرجع در رشته خود است
[ترجمه ترگمان] او مهم ترین فرد در زمینه خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- First and foremost, you must decide what you are going to do.
[ترجمه گوگل] اول از همه، شما باید تصمیم بگیرید که قرار است چه کاری انجام دهید
[ترجمه ترگمان] اول و مهم تر، شما باید تصمیم بگیرید که چه کار می خواهید بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. foremost among the causes was laziness
عمده ترین علت،تنبلی بود.

2. the foremost cabin of the ship
جلوترین کابین کشتی

3. first and foremost
اولین و مهمترین،ارجح ترین،در وهله اول و مهمتر از همه

4. first and foremost
ارجح ترین،اولین و مهم ترین

5. he was the foremost writer of that period
او گل سرسبد نویسندگان آن دوره بود.

6. He was one of the world's foremost scholars of ancient Indian culture.
[ترجمه گوگل]او یکی از برجسته ترین دانشمندان جهان در فرهنگ هند باستان بود
[ترجمه ترگمان]او یکی از برجسته ترین دانشمندان فرهنگ هند باستان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The firm grew to be one of Europe's foremost graphics studios.
[ترجمه گوگل]این شرکت به یکی از برترین استودیوهای گرافیک اروپا تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این شرکت در اولین استودیوهای گرافیکی اروپا قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is one of the country's foremost arts centres.
[ترجمه گوگل]این یکی از مهمترین مراکز هنری کشور است
[ترجمه ترگمان]این یکی از مهم ترین مراکز هنری کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rostropovich was long considered the world's foremost cellist.
[ترجمه گوگل]روستروپویچ برای مدت طولانی به عنوان برجسته ترین نوازنده ویولن سل در جهان شناخته می شد
[ترجمه ترگمان]Rostropovich مدت های مدید نوازنده ویولن دنیا محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She ranks foremost among the country's leading conductors.
[ترجمه گوگل]او در میان رهبران ارکستر برجسته کشور قرار دارد
[ترجمه ترگمان]او در درجه اول در میان رساناهای پیشرو کشور قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dublin is thought of first and foremost for its literary heritage.
[ترجمه گوگل]دوبلین در درجه اول به دلیل میراث ادبی آن مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]دوبلن نخستین و مهم ترین میراث ادبی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Although many consider Crouching Tiger,Hidden Dragon to be foremost an excellent kung fu movie,the story depicts many forms of love,the most memorable of which is the poignant romance between the two star-crossed lovers played by Chow Yun fat and Michelle Yeoh.
[ترجمه گوگل]اگر چه بسیاری فیلم ببر خیزان، اژدهای پنهان را در درجه اول یک فیلم عالی کونگ فو می دانند، اما داستان اشکال زیادی از عشق را به تصویر می کشد، که به یاد ماندنی ترین آنها عاشقانه تلخ بین دو عاشق ستاره دار با بازی چاو یون چربی و میشل یوه است
[ترجمه ترگمان]اگرچه بسیاری در نظر دارند ببر خیزان، اژدهای پنهان را در مهم ترین فیلم کونگ فو به نمایش بگذارند، اما این داستان بسیاری از انواع عشق را به تصویر می کشد که most آن، رابطه عاشقانه دو ستاره است که توسط چو یون چاق و میشل Yeoh بازی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This question has been foremost in our minds recently.
[ترجمه گوگل]این سوال اخیرا بیش از همه در ذهن ما بوده است
[ترجمه ترگمان]این سوال اخیرا در ذهنمون بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is first and foremost a trade agreement.
[ترجمه گوگل]این در درجه اول یک توافق تجاری است
[ترجمه ترگمان]این اولین و مهم ترین توافقنامه تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is considered the foremost British artist of this century.
[ترجمه گوگل]او را برجسته ترین هنرمند بریتانیایی قرن حاضر می دانند
[ترجمه ترگمان]او اولین هنرمند بریتانیایی در این قرن محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Economic concerns are foremost on many voters' minds.
[ترجمه گوگل]نگرانی های اقتصادی در درجه اول در ذهن بسیاری از رای دهندگان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]نگرانی های اقتصادی در اولویت بسیاری از رای دهندگان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهترین (صفت)
prime, best, tip-top, foremost, gilt-edged

جلوترین (صفت)
foremost, headmost

پیش ترین (صفت)
foremost

در درجه نخست (قید)
foremost

انگلیسی به انگلیسی

• first in place or rank, primary, leading, main
first in place or rank, primary, leading, main
the foremost of a group of things is the most important or best.
first and foremost means more than anything else.

پیشنهاد کاربران

پیشگام
اولویت
برجسته ترین
e. g. the world’s foremost power
برجسته ترین قدرت جهان
از همه مهمتر
در درجه نخست،
در اولویت نخست،
در مقام اول،
قبل از همه
پیشتازترین

مهمترین
پیشرو

بپرس