foramen

/fəˈreɪmən//fəˈreɪmən/

معنی: روزنه، سوراخ، مجرا، مخرج، ثقبه
معانی دیگر: (به ویژه در استخوان و تخمک گیاه) روزن، روزنچه، سوراخچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: foraminal (adj.)
• : تعریف: an opening, perforation, or short passage through a bony or membranous anatomical structure or plant ovule.

جمله های نمونه

1. Metastatic carcinoma to the jugular foramen.
[ترجمه گوگل]کارسینوم متاستاتیک به سوراخ ژوگولار
[ترجمه ترگمان]سرطان مجاری تنفسی به سمت jugular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Patent foramen ovale is present in 25% of the adult population, and may allow interatrial right-to-left shunting.
[ترجمه گوگل]فورامن اوال ثبت شده در 25 درصد از جمعیت بزرگسال وجود دارد و ممکن است اجازه شنت بین دهلیزی راست به چپ را بدهد
[ترجمه ترگمان]مجرای Patent ovale در ۲۵ % از جمعیت بزرگ سال وجود دارد و به این ترتیب ممکن است به interatrial چپ چپ اجازه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Patent foramen ovale might increase your risk of stroke and migraines, but the evidence isn't clear.
[ترجمه گوگل]فورامن اوال ثبت شده ممکن است خطر سکته مغزی و میگرن را افزایش دهد، اما شواهد روشن نیست
[ترجمه ترگمان]مجرای Patent ovale ممکن است خطر سکته و میگرن شما را افزایش دهد، اما این مدرک روشن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stylomastoid foramen was divided into two patterns according to whether the base of the styloid process forms a wall or not.
[ترجمه گوگل]فورامن استیلوماستوئیدی بر اساس اینکه پایه فرآیند استیلوئید دیوار را تشکیل می دهد یا نه به دو الگو تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]مجرای Stylomastoid با توجه به این که آیا پایه فرآیند styloid یک دیوار را شکل می دهد یا نه، به دو الگو تقسیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion The most common tumors in jugular foramen region are neurinoma, tumor of glomus jugulare, and meningioma. Surgery is effective in treatment of brain tumor in jugular foramen region.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری شایع ترین تومورها در ناحیه فورامن ژوگولار نورینوما، تومور گلوموس ژوگولار و مننژیوم هستند جراحی در درمان تومور مغزی در ناحیه فورامن ژوگولار موثر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری رایج ترین تومور در ناحیه شاهرگ گردنی، neurinoma، تومور of jugulare و meningioma است جراحی مغز در درمان مبتلا به تومور مغزی در ناحیه سیاه رگ گردنی، موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. MR confirms heterogeneously enhancing mass at R foramen of Monro.
[ترجمه گوگل]MR افزایش ناهمگن جرم را در سوراخ R مونرو تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]MR تجمع جرم را در مجرای R of تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective The surgical management of foramen magnum malformation associated with syringomyelia is controversial.
[ترجمه گوگل]هدف: مدیریت جراحی ناهنجاری فورامن مگنوم مرتبط با سیرنگومیلی مورد بحث است
[ترجمه ترگمان]هدف مدیریت جراحی مجرای بزرگ روزن در ارتباط با syringomyelia بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For the foramen spinosum, bilateral symmetry in 3 cases ( 15 % ) and asymmetry in 17 cases ( 85 % ).
[ترجمه گوگل]برای سوراخ اسپینوزوم، تقارن دو طرفه در 3 مورد (15 درصد) و عدم تقارن در 17 مورد (85 درصد)
[ترجمه ترگمان]برای the spinosum، تقارن دو جانبه در ۳ مورد (۱۵ %)و عدم تقارن در ۱۷ مورد (۸۵ %)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These small cerebellar projections - we call them the tonsils - have been compressed against the bony rim of the foramen magnum.
[ترجمه گوگل]این برجستگی های کوچک مخچه - که ما آنها را لوزه می نامیم - در برابر لبه استخوانی فورامن مگنوم فشرده شده اند
[ترجمه ترگمان]این projections کوچک cerebellar - ما آن ها را the می گوییم - در طول بزرگ روزن در طول بزرگ روزن به هم فشرده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods: 43 cases of sacral nerve root compression without lumbar disc protrusion were treated with laminectomy or decompression of the intervertebral foramen.
[ترجمه گوگل]روش کار: 43 مورد فشردگی ریشه عصب ساکرال بدون بیرون زدگی دیسک کمر با لامینکتومی یا رفع فشار سوراخ بین مهره ای درمان شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۴۳ مورد از compression ریشه عصبی sacral بدون lumbar، با laminectomy یا برداشت فشار از مجرای intervertebral تیمار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective : To improve CT diagnostic value of extrusion disc in intervertebral foramen.
[ترجمه گوگل]هدف: بهبود ارزش تشخیصی سی تی دیسک اکستروژن در سوراخ بین مهره ای
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بهبود ارزش تشخیصی CT در foramen extrusion
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The top of the skull is removed to reveal the middle meningeal artery which has emerged from the foramen spinosum to branch over the surface of the dura.
[ترجمه گوگل]بالای جمجمه برداشته می‌شود تا شریان مننژیال میانی که از سوراخ اسپینوزوم بیرون آمده و روی سطح سخت‌شکم منشعب می‌شود، نمایان شود
[ترجمه ترگمان]قسمت فوقانی جمجمه برای آشکار کردن سرخرگ مننژی میانی برداشته می شود که از روزن spinosum به شاخه بر روی سطح سخت شامه ظاهر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The most common abnormalities associated with ASA are interatrial shunts, in particular patent foramen ovale.
[ترجمه گوگل]شایع‌ترین ناهنجاری‌های مرتبط با ASA، شانت‌های بین دهلیزی، به‌ویژه سوراخ‌های بیضی ثبت‌شده هستند
[ترجمه ترگمان]رایج ترین ناهنجاری مرتبط با ASA متناسب با ASA، به ویژه مجرای ثبت اختراع به نام ovale ovale می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We nominate it "the lateral orbital groove" and "the foramen for orbital branch of middle meningeal artery" respectively.
[ترجمه گوگل]ما آن را به ترتیب "شیار اربیتال جانبی" و "فورامن برای شاخه مداری شریان مننژ میانی" نامگذاری می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما آن را \"شیار مداری\" و \"دهانه برای شاخه مرکزی مننژی میانی\" (سرخرگ مننژی میانی)تعیین می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods:Macrography was used to observe the morphology of the mesiobuccal root, the degree of abrasion, the morphology of the floor of pulp cavity, the number and type of apical foramen.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: از ماکروگرافی برای مشاهده مورفولوژی ریشه مزیوباکال، درجه ساییدگی، مورفولوژی کف حفره پالپ، تعداد و نوع فورامن آپیکال استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: Macrography برای مشاهده مورفولوژی ریشه mesiobuccal، میزان خراش، مورفولوژی زمین حفره پالپ، شماره و نوع بافت رویانی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روزنه (اسم)
scuttle, hatch, aperture, orifice, window, hole, pore, outlet, clearance, loophole, peephole, peep, casement, slit, fossa, eyelet, foramen, ostium

سوراخ (اسم)
outage, aperture, orifice, hole, opening, perforation, puncture, bore, cave, leak, cavity, columbarium, pigeonhole, eyelet, mesh, foramen, peck, tap hole

مجرا (اسم)
runway, aqueduct, flume, duct, conduit, channel, canal, tube, gully, strand, gullet, foramen, spiracle

مخرج (اسم)
outlet, vent, outgo, port, denominator, escapement, exit, foramen

ثقبه (اسم)
foramen

انگلیسی به انگلیسی

• opening, hole, perforation, cleft, passage

پیشنهاد کاربران

مجرا، سوراخ
در علم آناتومی برای نقاط مختلف بدن بسیار زیاد به کار برده میشه
سوراخِ پس سری که آغازگاهِ طنابِ نخاعی ست.
منافذی که بین حجره ها قرار دارد وعامل ارتباط بین حجرات است. ( زمین شناسی )

بپرس