forever

/fəˈrevər//fəˈrevə/

معنی: برای همیشه، پیوسته، تا ابد، تا ابدالاباد، جاویدان
معانی دیگر: (برای) همیشه، همیشه، جاودانه، مدام، یکریز، همیشه، تاابد، پیوسته

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: for an infinite amount of time; eternally.
مترادف: eternally, everlastingly, evermore, in perpetuum
مشابه: ad infinitum, always

- I'm afraid it's gone forever.
[ترجمه فاطمه ولیزاده] از این میترسم که واسه همیشه رفته باشه
|
[ترجمه Zahra] میترسم برای همیشه رفته باشد
|
[ترجمه فاطمه م] من میترسم برای همیشه از بین برود
|
[ترجمه setayesh] من میترسم تا ابد رفته باشد
|
[ترجمه گوگل] می ترسم برای همیشه رفته باشد
[ترجمه ترگمان] متاسفانه تا ابد از بین رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: always; continually.
مترادف: always, ceaselessly, constantly, continually, incessantly, perpetually

- He's forever complaining about his job.
[ترجمه شقایق] او مدام از کارش شکایت میکند
|
[ترجمه setayesh] از کارش مدام شکایت می کند
|
[ترجمه رها] خداحافظ تا ابد دوست عزیز
|
[ترجمه سارا] خدا نگهدار شما برای همیشه
|
[ترجمه گوگل] او همیشه از شغلش شاکی است
[ترجمه ترگمان] برای همیشه از کارش شکایت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. forever
(برای) همیشه،پیوسته

2. forever and ever (or forever and a day)
تا ابدالاباد،تا ابد،تا دنیاهست،همیشه

3. he influenced forever the idiom of classical music
او سبک موسیقی کلاسیک را برای همیشه تحت تاءثیر قرار داد.

4. he is forever asking for money
او دایم پول می خواهد.

5. he is forever dosing and getting worse too
او همیشه دارو می خورد و حالش هم بدتر می شود.

6. her emotions were forever embroiling her intellect
احساساتش دایما فکر او را مختل می کرد.

7. that scene was forever branded in her mind
آن صحنه برای همیشه در خاطرش نقش بست.

8. i will love her forever
همیشه او را دوست خواهم داشت.

9. my mother's face is forever etched in my mind
چهره ی مادرم برای همیشه در ذهنم نقش بسته است.

10. a sight which was imprinted forever on her memory
منظره ای که برای همیشه در خاطرش نقش بسته بود

11. that memory will abide in my mind forever
آن خاطره همیشه در ذهنم خواهد ماند.

12. that memory will live in my heart forever
آن خاطره همیشه در قلبم زنده خواهد بود.

13. this agreement will cement the two nations' friendship forever
این قرار داد دوستی دو ملت را برای همیشه محکم خواهد کرد.

14. Does not bid good-bye forever, our hand connecting rod walks together.
[ترجمه گوگل]برای همیشه خداحافظی نمی کند، شاتون دست ما با هم راه می رود
[ترجمه ترگمان]خداحافظی هم برای همیشه خوب نیست، rod متصل به یکدیگر با هم راه می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I dream about being with you forever.
[ترجمه گوگل]من آرزو دارم برای همیشه با تو باشم
[ترجمه ترگمان] آرزو می کنم تا ابد با تو باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Must leave, invites, forever leaves comes back again.
[ترجمه گوگل]باید ترک کرد، دعوت کرد، برای همیشه ترک می‌کند دوباره برمی‌گردد
[ترجمه ترگمان]باید برود، دعوت کند، برای همیشه برگ ها دوباره باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. As long as the world shall last there will be wrongs, and if no man rebelled, those wrongs would last forever.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که دنیا پابرجاست، ظلم هایی وجود خواهد داشت، و اگر هیچ کس قیام نکند، آن اشتباهات برای همیشه ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که جهان دوام خواهد یافت، wrongs خواهد بود، و اگر کسی شورش نکند، این اشتباه ات تا ابد دوام خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A good book is the best of friends, the same today and forever.
[ترجمه گوگل]یک کتاب خوب بهترین دوستان است، امروز و همیشه همینطور
[ترجمه ترگمان]یک کتاب خوب، بهترین دوستان، همین امروز و برای همیشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Dear, you now and embrace who, say the familiar forever.
[ترجمه گوگل]عزیز، تو اکنون و در آغوش که، می گویند آشنا برای همیشه
[ترجمه ترگمان]عزیزم، تو حالا و در آغوش گرفتن چه کسی، برای همیشه این را می گویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. A true friend is for ever a friend.
[ترجمه گوگل]یک دوست واقعی برای همیشه دوست است
[ترجمه ترگمان]دوست واقعی برای همیشه یک دوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Time is a bird for ever on the wing.
[ترجمه گوگل]زمان پرنده ای است برای همیشه روی بال
[ترجمه ترگمان]زمان یک پرنده برای همیشه در بال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. A thing of beauty is a joy for ever.
[ترجمه گوگل]یک چیز زیبایی برای همیشه شادی است
[ترجمه ترگمان]زیبایی برای همیشه مایه شادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Once a use, for ever a custom.
[ترجمه گوگل]یک بار استفاده، برای همیشه سفارشی
[ترجمه ترگمان]برای همیشه برای همیشه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Time past never returns, amoment lost, lost for ever.
[ترجمه گوگل]زمان گذشته هرگز بر نمی گردد، لحظه از دست رفته، برای همیشه از دست رفته است
[ترجمه ترگمان]زمان گذشته هرگز بر می گردد، یک لحظه از دست می رود، برای همیشه از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. No matter how fast time flies,our friendship stands for ever.
[ترجمه گوگل]مهم نیست زمان چقدر سریع می گذرد، دوستی ما برای همیشه پابرجاست
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که زمان چقدر سریع میگذره دوستی ما برای همیشه پابرجا میمونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The forest is gone for ever.
[ترجمه گوگل]جنگل برای همیشه رفته است
[ترجمه ترگمان]جنگل برای همیشه از بین رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. They will bitterly regret what they have done for ever more.
[ترجمه گوگل]آنها برای همیشه از کاری که انجام داده اند به شدت پشیمان خواهند شد
[ترجمه ترگمان]از کاری که برای همیشه کرده اند پشیمان خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. You said you would love me for ever.
[ترجمه گوگل]گفتی تا ابد دوستم خواهی داشت
[ترجمه ترگمان] تو گفتی که منو واسه همیشه دوست داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The collapse of Communism changed East-West relations for ever.
[ترجمه گوگل]فروپاشی کمونیسم روابط شرق و غرب را برای همیشه تغییر داد
[ترجمه ترگمان]فروپاشی کمونیسم روابط شرق - غرب را برای همیشه تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برای همیشه (قید)
ad infinitum, forever, forevermore, ay, aye, evermore

پیوسته (قید)
forever, forevermore

تا ابد (قید)
forever, forevermore

تا ابدالاباد (قید)
forever, forevermore

جاویدان (قید)
forever, forevermore

انگلیسی به انگلیسی

• eternally, continuously; constantly, always
something that will happen or continue forever will always happen or continue.
something that has gone forever has gone and will never reappear.
if you say that someone is forever doing something, you mean that they do it very often; used in informal english showing disapproval.
eternally, endlessly, for always, at all times

پیشنهاد کاربران

پیوسته، یکریز، مدام
I'm forever tidying up the mess in your room
من مدام درحال مرتب کردن اتاق نامرتب شمام!
بی اندازه
مدام
پیوسته
یکریز
تا ابد
You'll stay in my heart forever
Always and forever
دیالوگ کلاوس تو vampire diaries
همیشه و تا ابد
for evermore
till/until the ˈcows come home=If you say that you could do something until the cows come home, you mean that you could do it for a very long time
lasted forever
هزار سال طول کشید، یه قرن طول کشید، یه عمر، یه میلیون سال: ) ) )
wakanda forever!
زنده باد واکاندا!
"I haven't seen you in forever"
"I haven't seen you forever"?. . . . . is not correct
( because of course in reality you have seen that person before )
1.
chiefly British
As a noun : Eternity
به عنوان اسم:
ابدیت، جاودانگی، جاودانی، بی زمانی، بی پایانی، تمام نشدن، به آخر - پایان نرسیدن
I am the Guardian of Forever
City on the edge of forever
...
[مشاهده متن کامل]

Star Trek TOS
- - - -
2.
Long
یک قرن، یک عصر، مدت طولانی، خیلی وقتِ
I haven't seen her forever
Friends

chiefly British
As a noun : Eternity
ابدیت، جاودانی، بی زمانی، بی پایانی، تمام نشدن، به آخر - پایان نرسیدن
I am the Guardian of Forever
Star Trek
- - - -

...
[مشاهده متن کامل]

Long
یک قرن، یک عصر، مدت طولانی، خیلی وقتِ
I haven't seen her forever
Friends

i love you forever and a day
تا ابد و یک روز دوست دارم
دائم العمر
ماندگار
ابد♾
For a long time هم معنی میده
برای همیشه ی همیشه . تا ابد. . .
تا ابد
( برای ) همیشه، پیوسته
برای همیشه
زمان زیاد
- مثال:
It's taking forever to get to work
داره زمان زیادی ازمون گرفته میشه تا به کار برسیم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس