follicle

/ˈfɑːləkl̩//ˈfɒlɪkl̩/

معنی: برگه، کیسه یا غده وچک ترشحی یا دفعی
معانی دیگر: (کالبدشناسی ـ هر کیسه یا حفره یا غده ی کوچک) پیاز، پیازک، گرهک، (مهجور) غده ی لنفاوی، طب کیسه یا غده وچک ترشحی یا دفعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: follicular (adj.), folliculate (adj.), folliculated (adj.)
(1) تعریف: a small cavity or sac with a narrow mouth, such as that surrounding the root of each hair.

(2) تعریف: a small cavity in the ovary of mammals, filled with fluid and containing a developing egg or ova.

(3) تعریف: a dry seed vessel, such as a milkweed pod, that has a single chamber, having developed from a single ovary, and that splits open along one seam when mature.

جمله های نمونه

1. a hair follicle
پیاز مو

2. Every tiny hair follicle on her skin seemed to prickle into overdrive.
[ترجمه گوگل]هر فولیکول موی ریز روی پوست او به نظر می رسید که بیش از حد خار می کند
[ترجمه ترگمان]هر غده کوچک مو روی پوستش تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Within the lumen of the follicle is a colloid.
[ترجمه گوگل]در لومن فولیکول یک کلوئید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]درون لومن از follicle یک colloid است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When melanin stops being fed into hair follicles altogether, any new hair grows in white.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ملانین به طور کلی وارد فولیکول های مو نمی شود، موهای جدید سفید می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی melanin از ریشه کنده می شود، موی تازه ای به رنگ سفید رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lobes consist of many follicles.
[ترجمه گوگل]لوب ها از فولیکول های زیادی تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان]این بخش ها شامل تعداد زیادی follicles است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scalp stimulants can help to revitalise dormant hair follicles by increasing the blood flow to the scalp.
[ترجمه گوگل]محرک های پوست سر می توانند با افزایش جریان خون در پوست سر به احیای فولیکول های خفته مو کمک کنند
[ترجمه ترگمان]محرک Scalp می تواند به احیای کیسه های ترشحی مو به بالا با افزایش جریان خون به پوست سر کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After years of regular waxing, the hair follicles may give up the unequal struggle and not grow back.
[ترجمه گوگل]پس از سال ها اپیلاسیون منظم، فولیکول های مو ممکن است از مبارزه نابرابر دست بکشند و دوباره رشد نکنند
[ترجمه ترگمان]پس از سال ها انباشته شدن منظم، کیسه های ترشحی مو ممکن است مبارزه نابرابر را رها کنند و رشد نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The follicle, in the shape of a sphere, is lined with a single layer of epithelial cells.
[ترجمه گوگل]فولیکول، به شکل یک کره، با یک لایه سلول های اپیتلیال پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]The، به شکل کره، با یک لایه از سلول های اپی تلیال به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are the openings to the hair follicles.
[ترجمه گوگل]آنها منافذ فولیکول های مو هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها the برای کیسه های ترشحی مو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Homo hair - follicle transplantation of hairs, eyebrows and pubes for 14 patients was performed successfully.
[ترجمه گوگل]پیوند همو مو - فولیکول مو، ابرو و ناب برای 14 بیمار با موفقیت انجام شد
[ترجمه ترگمان]پیوند مو - follicle موها، ابروها و pubes برای ۱۴ بیمار با موفقیت انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ovulation releases an egg from an ovarian follicle.
[ترجمه گوگل]تخمک گذاری باعث آزاد شدن تخمک از فولیکول تخمدان می شود
[ترجمه ترگمان]ovulation یک تخم مرغ را از یک follicle تخمدان آزاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The derma, scale follicle, fin, gill, kidney, liver, spleen and intestine of diseased fish revealed to a greater or lesser degree pathological changes, especially in the kidney, derma and gill.
[ترجمه گوگل]درما، فولیکول فلس، باله، آبشش، کلیه، کبد، طحال و روده ماهی بیمار تغییرات پاتولوژیک کم و بیش به ویژه در کلیه، درما و آبشش را نشان داد
[ترجمه ترگمان]The، follicle، fin، کبد، طحال، کبد، طحال و روده ماهی بیمار، به ویژه در کلیه، derma و gill، به تغییرات pathological درجه یا کمتری نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. " Tem NSFC an "activator, inhibin, follicle stimulating hormone regulation in PGS elements, " new technology Chinese Physician magazine editorial that the Chinese Medical Journal editorial that.
[ترجمه گوگل]"Tem NSFC یک "فعال کننده، مهارکننده، تنظیم هورمون محرک فولیکول در عناصر PGS"، سرمقاله مجله پزشک چینی با فناوری جدید است که سرمقاله مجله پزشکی چینی است
[ترجمه ترگمان]مجله پزشکی جدید چین، سرمقاله مجله پزشکی چینی می گوید: \"Tem NSFC،\"، inhibin، follicle هورمونی در آلمان PGS \"، سرمقاله مجله پزشکی جدید چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Note the lymphoid follicle at the right center.
[ترجمه گوگل]به فولیکول لنفوئیدی در مرکز سمت راست توجه کنید
[ترجمه ترگمان]به the lymphoid در مرکز درست توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Baby's tooth follicle the premature calcification will sprout in the palace.
[ترجمه گوگل]فولیکول دندان کودک کلسیفیکاسیون زودرس در قصر جوانه می زند
[ترجمه ترگمان]غده دندان بچه the premature در قصر جوانه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برگه (اسم)
form, bract, follicle

کیسه یا غده وچک ترشحی یا دفعی (اسم)
follicle

انگلیسی به انگلیسی

• small sac or cavity (anatomy)
a follicle is one of the small hollows in the skin which hairs grow from.

پیشنهاد کاربران

پیازِ مو میشه hair bulb
[پزشکی] حفره ی کیسه ای شکل؛ فولیکول
follicle ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: انبانک
تعریف: حفرۀ کوچک و گرد در میان بافت یا اندام
Hair Follicle
پیاز مو
دامپزشکی و علوم دامی
فولیکول

بپرس