fluvial

/ˈfluːviəl//ˈfluːvɪəl/

معنی: نهری، رودخانهای، زیست کننده در رودخانه
معانی دیگر: وابسته به رودخانه، (یافت شونده یا تولید شونده در رودخانه) رودی، رودزاد، رودآورد، رودیافت، رودزی (fluviatile هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, found in, or produced by a river.

- fluvial flora
[ترجمه گوگل] فلور رودخانه ای
[ترجمه ترگمان] flora گیاهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. fluvial plants
گیاهان رودزی

2. Karst landforms related more specifically to fluvial activity are discussed in Chapter
[ترجمه گوگل]لندفرم های کارست که به طور خاص به فعالیت رودخانه ای مربوط می شوند در فصل مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]لند فرم های ناخواسته به طور خاص به فعالیت fluvial در فصل مورد بحث و بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Hujianshan Area is dominated by fluvial and lacustrine-fluviolacustrine delta sediments in Yanchang Formation, which locates in the south extensional of delta system of Anbian.
[ترجمه گوگل]منطقه Hujianshan تحت سلطه رسوبات دلتای رودخانه ای و دریاچه ای-fluviolacusrine در سازند Yanchang است که در جنوب کششی سیستم دلتای Anbian قرار دارد
[ترجمه ترگمان]منطقه Hujianshan با fluvial دلتای fluvial و lacustrine - fluviolacustrine در Yanchang تشکیل شده است که در جنوب شرقی سیستم دلتا of واقع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Littoral and fluvial facies depositional soft soil distributes widely in the Zhujiang River Delta of China.
[ترجمه گوگل]خاک نرم رسوبی رخساره های ساحلی و رودخانه ای به طور گسترده در دلتای رودخانه ژوجیانگ چین توزیع می شود
[ترجمه ترگمان]Littoral و fluvial در خاک نرم به طور گسترده در دلتای رودخانه Zhujiang چین توزیع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Urbanization may cause the change of fluvial geomorphological process system and aggravate the soil erosion and the flood threat.
[ترجمه گوگل]شهرنشینی ممکن است باعث تغییر سیستم فرآیند ژئومورفولوژی رودخانه و تشدید فرسایش خاک و تهدید سیل شود
[ترجمه ترگمان]Urbanization ممکن است موجب تغییر سیستم فرآیند ژئومورفولوژیکی fluvial شده و فرسایش خاک و تهدید سیل را بدتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fluvial sand body is one of the important reservoir in oil bearing basin.
[ترجمه گوگل]بدنه ماسه ای رودخانه ای یکی از مخازن مهم در حوضه نفتی است
[ترجمه ترگمان]؟ بدنه شنی Fluvial یکی از مخازن مهم در حوزه حمل نفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They measured the fluvial fulvic acid.
[ترجمه گوگل]آنها اسید فولویک رودخانه را اندازه گیری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها the اسید fulvic را اندازه گیری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The transfer of fluvial balance sections can form subaerial accommodation space.
[ترجمه گوگل]انتقال بخش های تعادل رودخانه ای می تواند فضای اقامتی زیر هوایی را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]انتقال بخش های تعادلی fluvial می تواند فضای اقامت subaerial را شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Maintain fluvial health life, realize person and fluvial harmony coexist, must be kind to a river.
[ترجمه گوگل]حفظ سلامتی رودخانه ای، درک همزیستی فرد و هماهنگی رودخانه ای، باید با رودخانه مهربان بود
[ترجمه ترگمان]حفظ زندگی سالم fluvial، درک فرد و هم زیستی مسالمت آمیز با هم، باید نسبت به یک رودخانه مهربان باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ramparts, with their mural towers, enclose a rectangular town which was built to house both maritime and fluvial ports.
[ترجمه گوگل]باروها، با برج های دیواری خود، یک شهر مستطیل شکل را در بر می گیرند که برای قرار دادن بنادر دریایی و رودخانه ای ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]باروها، با برج های mural، یک شهر مستطیل شکل را محصور کردند که برای خانه ای هم بنادر دریایی و هم بندری ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Until this occurs, there can be few spectacular advances such as those achieved recently in fluvial and slope geomorphology.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که این اتفاق نیفتد، می‌توان پیشرفت‌های چشمگیری مانند آنچه اخیراً در ژئومورفولوژی رودخانه‌ها و شیب‌ها به دست آمد، وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که این اتفاق رخ دهد، پیشرفت های قابل توجهی نظیر آنچه اخیرا در fluvial و ژئومورفولوژی شیب به دست آمده است، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The latter is further sub - divided into gravelly and sandy braided fluvial facies.
[ترجمه گوگل]رخساره رودخانه ای بافته شده شنی و شنی به زیر تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]دومی به زیر gravelly ماسه ای و رخساره های fluvial تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In order to utilize water resource continuously, ecological water amount of fluvial resource should be kept.
[ترجمه گوگل]به منظور استفاده مستمر از منابع آب، باید مقدار آب اکولوژیکی از منابع رودخانه حفظ شود
[ترجمه ترگمان]به منظور بهره برداری مداوم از منابع آب، مقدار آب اکولوژیکی منبع fluvial باید نگهداری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نهری (صفت)
fluvial, fluviatile

رودخانه ای (صفت)
fluvial, fluviatile, riverine

زیست کننده در رودخانه (صفت)
fluvial

تخصصی

[زمین شناسی] رودخانه ای - الف) مربوط به یک رود یا مجموعه ای از رودها. - ب) موجود در یک رودخانه یا اطراف آن. - ج) محصول عملکرد یک جریان یا یک رود. - د) وابسته به رودخانه یا رودخانه ها. - ر)وجود داشتن، رشد کردن یا زندگی کردن در رود یا رودخانه. - ز) محصول فعالیت های رود یا رودخانه - - نیز ببینید: fluviatile - ریشه کلمه: واژه لاتین fluvius به معنای رودخانه. - -
[خاک شناسی] رودخانه ای
[آب و خاک] رودخانه ای

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a river; found in a river

پیشنهاد کاربران

بپرس