flushed

/ˈfləʃ//flʌʃ/

تراز، بطورناگهانی غضبناک شدن، بهیجان آمدن، چهرهگلگون کردن (در اثر احساسات و غیره)، سرخ شدن، قرمزکردن، آب را با فشار ریختن، سیفون توالت، ابریز مستراح را باز کردن (برای شستشوی ان)، ترازکردن (گاهی با up )

جمله های نمونه

1. flushed with victory
سرمست از پیروزی

2. they flushed the car with a high-power hose
اتومبیل را با شلنگ فشار قوی شستند.

3. water flushed down the gully
آب به تندی در آبراه جاری شد.

4. we flushed the guerrillas out of the village
چریک ها را از دهکده بیرون راندیم.

5. the dogs flushed the birds out of their hiding place
سگ ها پرندگان را از نهانگاه خود راندند.

6. the feverish baby's cheeks were flushed
گونه های کودک تب دار گل انداخته بودند.

7. when she saw her lover, her face became flushed
وقتی معشوقش را دید چهره اش سرخ شد.

8. The mason flushed the joint with mortar.
[ترجمه گوگل]سنگ تراشی محل اتصال را با ملات شستشو داد
[ترجمه ترگمان]بنا گل را با ملات پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Naomi stood in front of them, her face flushed, her hair tousled.
[ترجمه گوگل]نائومی با صورت برافروخته و موهای ژولیده روبروی آنها ایستاد
[ترجمه ترگمان]نایومی در مقابل آن ها ایستاد، صورتش سرخ شد، موهایش ژولیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She flushed with pleasure as she accepted the prize.
[ترجمه گوگل]وقتی جایزه را پذیرفت از خوشحالی سرخ شد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه جایزه را پذیرفت، از خوشحالی سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The girl flushed from modesty when the man praised her appearance.
[ترجمه گوگل]وقتی مرد از ظاهرش تعریف کرد، دختر از حیا سرخ شد
[ترجمه ترگمان]در این موقع دختر از حجب و حیا سرخ شد و مرد از ظاهر او تعریف و تمجید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His parents flushed with pride when he went to receive his prize.
[ترجمه گوگل]وقتی او برای دریافت جایزه اش رفت والدینش از غرور سرخ شدند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش هنگامی که برای گرفتن جایزه به خانه می رفت از غرور سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Flushed with success after their surprise win against Italy, Belgium are preparing for Saturday's game against Spain.
[ترجمه گوگل]بلژیک که پس از پیروزی شگفت‌انگیز مقابل ایتالیا، از موفقیت غافلگیر شده بود، خود را برای بازی روز شنبه مقابل اسپانیا آماده می‌کند
[ترجمه ترگمان]بعد از پیروزی غافلگیرانه آن ها در مقابل ایتالیا، بلژیک خود را برای بازی روز شنبه در برابر اسپانیا آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was flushed with excitement at the thought.
[ترجمه گوگل]از این فکر از هیجان سرخ شده بود
[ترجمه ترگمان]از این اندیشه برافروخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The heating system needs to be flushed out once a year.
[ترجمه گوگل]سیستم گرمایشی باید سالی یکبار شسته شود
[ترجمه ترگمان]سیستم گرمایش باید یک بار در سال سرخ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Gallons of toxic waste were flushed into the sea.
[ترجمه گوگل]گالن زباله های سمی به دریا ریخته شد
[ترجمه ترگمان]gallons از ضایعات سمی به درون دریا سرازیر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• blushing, colored with a reddish color
someone who is flushed with success or pride is very pleased and excited as a result of achieving something.

پیشنهاد کاربران

بپرس