1. fluctuating pricesقیمت های در حال نوسان2. a whimsical market fluctuating according to political conditionsبازار بی ثبات که طبق شرایط سیاسی نوسان می کند3. the patient's health is fluctuatingوضع سلامتی بیمار در حال تغییر است.
متغیر. بی ثبات مثال:fluctuating pricesقیمتهای متغیر { و بی ثبات}متغیردر نوسان ، نوسان داردر حال نوسان+ عکس و لینک