flier

/ˈflaɪər//ˈflaɪə/

معنی: در حال پرواز، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، گردونه تیزرو
معانی دیگر: (شخص یا چیزی که پرواز می کند) پرنده، خلبان، پروازگر، (ترن و اتوبوس و غیره) تندرو، سریع السیر، (در پلکان سرراست) پله، اعلان (که با دست بین مردم پخش می شود)، آگهی (روی یک ورق کاغذ)، flyer : اگهی روی کاغذ کوچک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something or someone that flies, esp. a pilot or airplane passenger.
مشابه: aviator

(2) تعریف: something or someone that moves or works swiftly.

(3) تعریف: (informal) a risky venture or attempt, esp. in business or finance.
مشابه: venture

(4) تعریف: a printed sheet to be handed out or mailed for advertising or publicity; handbill.
مشابه: circular

جمله های نمونه

1. The flier flew a new - type jet plane.
[ترجمه گوگل]هواپیمای مسافربری یک هواپیمای جت نوع جدید را به پرواز درآورد
[ترجمه ترگمان]مسافر هواپیما با هواپیمای جت جدیدی پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The flier is flying a new - type jet plane on trial.
[ترجمه گوگل]این هواپیما در حال پرواز با یک هواپیمای جت نوع جدید در حال آزمایش است
[ترجمه ترگمان]مسافر هواپیما در حال پرواز هواپیمای جت نوع جدیدی در حال محاکمه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Well, a retired high flier in the Civil Service.
[ترجمه گوگل]خوب، یک مسافر بازنشسته در خدمات کشوری
[ترجمه ترگمان]خوب، یک مسافر بازنشسته در خدمات شهری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. None are to be taken of the flier, under any circumstances.
[ترجمه گوگل]تحت هیچ شرایطی نباید از هواپیما گرفته شود
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از مسافران نمی توانند تحت هر شرایطی از مسافران استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is a frequent flier and knows some of the pilots by name.
[ترجمه گوگل]او یک پرواز مکرر است و برخی از خلبانان را به نام می شناسد
[ترجمه ترگمان]او یک مسافر دائمی است و برخی از خلبانان را با نام می شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But it suddenly took a flier and I knew I was in trouble.
[ترجمه گوگل]اما ناگهان به پرواز در آمد و من می دانستم که در مشکل هستم
[ترجمه ترگمان]اما ناگهان پرواز کرد و من می دانستم که تو دردسر افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At work he was a high flier and his salary was commensurate with his ability.
[ترجمه گوگل]در محل کار او اهل پرواز بود و حقوقش متناسب با توانایی او بود
[ترجمه ترگمان]در زمان کار، او یک مسافر بلند بود و حقوقش متناسب با توانایی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A promotional flier some one handed him, in front of a new pizzeria, two nights ago in New York.
[ترجمه گوگل]یک بروشور تبلیغاتی، دو شب پیش در نیویورک، جلوی یک پیتزا فروشی جدید به او داد
[ترجمه ترگمان]چند شب پیش در نیویورک یکی از هواپیماهای new را به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr Kilroy-Silk, a high flier on the egg circuit, tells me he can do the trick with three eggs simultaneously.
[ترجمه گوگل]آقای کیلروی-سیلک، یک پروازکننده در مدار تخم مرغ، به من می گوید که می تواند این کار را با سه تخم مرغ به طور همزمان انجام دهد
[ترجمه ترگمان]آقای kilroy - ابریشم، یک مسافر بلند در مسیر تخم مرغ، به من می گوید که می تواند با سه تخم مرغ به طور همزمان بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A browser is a super - flier to go to the E - supermarket.
[ترجمه گوگل]مرورگر وسیله ای فوق العاده برای رفتن به سوپرمارکت الکترونیکی است
[ترجمه ترگمان]یک مرورگر یک مسافر فوق العاده برای رفتن به سوپر مارکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She became an Air Force flier after graduating from the Syracuse ROTC program, and she steadily rose to join the male-dominated ranks of the Air Force Test Pilot School in 198
[ترجمه گوگل]او پس از فارغ التحصیلی از برنامه سیراکیوز ROTC پروازکننده نیروی هوایی شد و به طور پیوسته در سال 198 به رده های مردسالار مدرسه خلبانی آزمایشی نیروی هوایی پیوست
[ترجمه ترگمان]او پس از فارغ التحصیلی از برنامه ROTC Syracuse به یک مسافر نیروی هوایی تبدیل شد و او به طور پیوسته از جا برخاست تا به صفوف male در سال ۱۹۸ بپیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The novice flier instantly shot through the jet's perspex canopy and was blasted 100 metres into the sky by the rocket-powered emergency chair.
[ترجمه گوگل]هواپیمای مبتدی فوراً از طریق سایبان پرسپکس جت شلیک کرد و توسط صندلی اضطراری که با راکت کار می کرد، به ارتفاع 100 متر به آسمان منفجر شد
[ترجمه ترگمان]این مسافر جدید بلافاصله از طریق سقف perspex jet به سرعت پرتاب شد و با استفاده از صندلی اضطراری که توسط راکت به آسمان پرتاب شد، ۱۰۰ متر به آسمان پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you have to print out a flier for everything?
[ترجمه محمدرضا شریفی] مجبوری برای هر چیزی تراکت چاپ کنی؟
|
[ترجمه گوگل]آیا برای همه چیز باید یک بروشور چاپ کنید؟
[ترجمه ترگمان]باید برای همه چیز پرواز کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He took a flier in politics soon after getting his degree.
[ترجمه گوگل]او بلافاصله پس از گرفتن مدرک، در سیاست مشغول به کار شد
[ترجمه ترگمان]او به زودی پس از اخذ مدرک در امور سیاسی شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در حال پرواز (اسم)
flier, flyer

اگهی روی کاغذ کوچک (اسم)
flier, flyer

پروانه موتور (اسم)
flier, flyer

پره اسیاب (اسم)
flier, flyer

گردونه تیزرو (اسم)
flier, flyer

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which flies; pilot, aviator; small printed notice or advertisement

پیشنهاد کاربران

:SYN
adventure
chance
crapshoot
enterprise
flutter [chiefly British]
gamble
speculation
throw
venture
:Meaning
a reckless or speculative venture
✔️ قمار کوچک، سرمایه گذاری مخاطره آمیز
...
[مشاهده متن کامل]

🔰take a flier
idiom
US, informal
: to do something that could have either good or bad results : to gamble on something risky
👈🏿 He took a flier in politics soon after getting his degree
—often on
👈🏿 Investors have been unwilling to take a flier on such a small and unproven company
Merriam - WebsterDictionary@
عبارت، با مفهوم فارسی:
*قمار کردن - ریسک کردن - به مخاطره انداخته سرمایه*
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

flier ( عمومی )
واژه مصوب: پخش برگ
تعریف: برگی برای تبلیغ و آگهی و پخش در مقیاس وسیع
تراکت ( فرانسوی: Tract ) یا فلایر ( انگلیسی: Flyer ) نوعی تبلیغات کاغذی است که به قصدِ توزیع گسترده چاپ و در فضاهای عمومی بین مردم پخش می شود.

بپرس