flawlessly

جمله های نمونه

1. Each stage of the battle was carried off flawlessly.
[ترجمه گوگل]هر مرحله از نبرد بدون عیب و نقص انجام شد
[ترجمه ترگمان]هر مرحله از جنگ بدون نقص انجام می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An old trick, but they had performed it flawlessly.
[ترجمه گوگل]یک ترفند قدیمی، اما آنها آن را بی عیب و نقص اجرا کرده بودند
[ترجمه ترگمان]یک حقه قدیمی بود، اما بدون هیچ مشکلی آن را اجرا کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Make the new layer work as flawlessly as the simple.
[ترجمه گوگل]کاری کنید که لایه جدید به همان اندازه ساده کار کند
[ترجمه ترگمان]این لایه جدید را به عنوان ساده ترین کار در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It'spun flawlessly for a while, to wobble slightly, then a hard wobble then fall.
[ترجمه گوگل]برای مدتی بی‌عیب می‌چرخد تا کمی تکان بخورد، سپس یک تکان سخت و سپس سقوط می‌کند
[ترجمه ترگمان]کمی تلو تلو خورد و تلو تلو خورد و بعد تلو تلو خورد و سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ball Wiper: Assist in lasting arched bottom shoes flawlessly.
[ترجمه گوگل]برف پاک کن توپ: به ماندگاری کفش های پایین قوس دار کمک می کند و بدون عیب و نقص
[ترجمه ترگمان]تیغه پاک کردن بال: کمک به کفش های روکش دار با دوام، بدون نقص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their outside appearance is flawlessly human.
[ترجمه گوگل]ظاهر بیرونی آنها بی عیب و نقص انسانی است
[ترجمه ترگمان]ظاهر بیرونی آن ها بدون نقص بشری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If anything, he seems to have adapted flawlessly to a new position.
[ترجمه گوگل]در هر صورت، به نظر می رسد که او بی عیب و نقص با موقعیت جدیدی سازگار شده است
[ترجمه ترگمان]اگر چیزی وجود داشته باشد، به نظر می رسد که متناسب با موقعیت جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The process is working flawlessly with one station over charge to the other smoothly.
[ترجمه گوگل]این فرآیند با یک ایستگاه بدون شارژ به دیگری بدون مشکل کار می کند
[ترجمه ترگمان]این فرآیند بدون نقص با یک ایستگاه نسبت به دیگری به نرمی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My test case runs flawlessly and my handy-dandy code coverage report (below in Figure makes me look like a superstar, with 100% test coverage!
[ترجمه گوگل]کیس تست من بی عیب و نقص اجرا می شود و گزارش پوشش کد مفید من (در شکل زیر باعث می شود من مانند یک ستاره فوق العاده به نظر بیایم، با پوشش تست 100٪!
[ترجمه ترگمان]مورد آزمایش من بدون نقص انجام می شود و گزارش پوشش کد دار مفید من (زیر در شکل)باعث می شود که من شبیه یک سوپر استار باشم، با پوشش ۱۰۰ درصد پوشش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Learn flawlessly execute a trading system.
[ترجمه گوگل]اجرای بی عیب و نقص یک سیستم معاملاتی را بیاموزید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که یک سیستم تجاری را به صورت صحیح اجرا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We strive for excellence do by executing flawlessly and ensuring high quality work at all times.
[ترجمه گوگل]ما با اجرای بی عیب و نقص و اطمینان از کیفیت بالای کار در همه زمان‌ها برای انجام کارهای برتر تلاش می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما برای عالی بودن با اجرای بی نقص و تضمین کارایی بالا در تمام زمان ها تلاش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A goal and two assists, and performed flawlessly.
[ترجمه گوگل]یک گل و دو پاس گل و عملکرد بی عیب و نقصی داشت
[ترجمه ترگمان]یک هدف و دو کمک، و بدون نقص انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Better to do something imperfectly than to do nothing flawlessly. Robert H. Schuller
[ترجمه گوگل]بهتر است کاری را ناقص انجام دهید تا اینکه هیچ کاری را بدون نقص انجام ندهید رابرت اچ شولر
[ترجمه ترگمان]بهتر است کاری را به طور ناقص انجام دهید تا بدون هیچ کاری رابرت ایچ Schuller
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What it had done it had done, immaculately, consummately, flawlessly, without unseemly protest or undue noise.
[ترجمه گوگل]کاری را که انجام داده بود، بی‌نقص، بی‌نقص، بی‌عیب، بدون اعتراض یا سر و صدای نابه‌جا انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]کاری که انجام داده بود، انجام داده بود، بی وقفه و بدون هیچ گونه اعتراض بیجا و بدون وقفه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was beyond all reason that Hal, who had performed flawlessly for so long, should suddenly turn assassin.
[ترجمه گوگل]این فراتر از هر دلیلی بود که هال، که برای مدت طولانی بی عیب و نقص بازی کرده بود، به طور ناگهانی تبدیل به قاتل شود
[ترجمه ترگمان]به این دلیل بود که هل که بدون نقص و بدون نقص انجام داده بود، ناگهان به صورت یک قاتل تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• perfectly, without defect

پیشنهاد کاربران

بپرس