flavorsome

جمله های نمونه

1. A fresh fruit driven style that is flavorsome on the palate, matured in French oak barrels giving it complexity and length to the finish.
[ترجمه گوگل]سبکی با میوه تازه که در کام طعم‌دهنده است و در بشکه‌های بلوط فرانسوی پخته شده و پیچیدگی و طول آن را به پایان می‌رساند
[ترجمه ترگمان]یک سبک ناشی از میوه تازه که روی ذائقه تاثیر می گذارد، در بشکه های بلوطی فرانسوی بالغ شده و پیچیدگی و طول آن را به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The most flavorsome almonds are bitter almonds (as opposed to "sweet" almonds).
[ترجمه گوگل]خوش طعم ترین بادام ها بادام تلخ است (برخلاف بادام "شیرین")
[ترجمه ترگمان]The بادام بادام تلخی هستند (در مقابل بادام شیرین)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A enormously flavorsome wine from Taylors, winning awards including Syrah du Monde in France and AWC Vienna International Wine Challenge in Austria, etc.
[ترجمه گوگل]شراب فوق العاده طعم دهنده از Taylors، برنده جوایزی از جمله Syrah du Monde در فرانسه و چالش بین المللی شراب AWC Vienna در اتریش و غیره
[ترجمه ترگمان]یک شراب فوق العاده flavorsome از تیلور، برنده جوایز از جمله Syrah دو لوموند در فرانسه و AWC بین المللی شراب وین در اتریش و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The resulting wines are soft and flavorsome.
[ترجمه گوگل]شراب های حاصل نرم و خوش طعم هستند
[ترجمه ترگمان]شراب های resulting نرم و flavorsome هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Flavorsome Yunnan ham, salted and air-dried, is much loved throughout China and often used to flavor soups.
[ترجمه گوگل]ژامبون خوش طعم یوننان، شور و خشک شده در هوا، در سراسر چین بسیار محبوب است و اغلب برای طعم دادن به سوپ ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک Yunnan Yunnan، نمک و هوا خشک است، در چین بسیار محبوب است و اغلب برای طعم سوپ به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore, a crisp, flavorsome ale on Earth may taste like stale swill in space.
[ترجمه گوگل]بنابراین، یک سبزی ترد و طعم‌دار روی زمین ممکن است طعمی شبیه آب‌های کهنه در فضا داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک آبجو برشته شده روی زمین ممکن است مانند swill کهنه در فضا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If the Nile yields simple, raw materials, the inspiration of its people gives rise to one of the most perfumed, flavorsome and colorful cuisine in North Africa.
[ترجمه گوگل]اگر نیل مواد خام و ساده تولید کند، الهام مردم آن یکی از معطرترین، خوش طعم ترین و رنگارنگ ترین غذاهای شمال آفریقا را به وجود می آورد
[ترجمه ترگمان]اگر رود نیل مواد خام و خام را تولید کند، الهام بخش مردم آن به یکی از the، flavorsome و غذاهای رنگارنگ در آفریقای شمالی منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dominated with distinctive aromas of pineapple, peach and grapefruit, complemented with light toasty oak. Rich and flavorsome with soft acidity and a lingering finish.
[ترجمه گوگل]با رایحه های متمایز آناناس، هلو و گریپ فروت، همراه با بلوط نان تست سبک، غالب است غنی و طعم‌دار با اسیدی ملایم و پوششی ماندگار
[ترجمه ترگمان]و با aromas از جنس آناناس، هلو و گریپ فروت، که با آن بلوط برشته شده بود، پر از درخت بلوط و گریپ فروت بود ریچ و flavorsome با acidity نرم و یک پایان طولانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having a strong flavor, flavorful; tasty; full of a particular aroma

پیشنهاد کاربران

بپرس